«سایت : پایگاه شخصی حسین صفرزاده -https://hosein128.ir/«
صفرزاده- https://safarzade.blog.ir
نهج البلاغه فرزاد -@nahjolbalaghehfarzad
-«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ»
«اللهم صل على محمد! و آل محمد! وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم عليه السّلام،ج2-245
- و در كتاب حسين بن حمدان، به سند خود از مفضّل، از امام صادق عليه السّلام روايت آورده درباره فرموده خداى تعالى در سوره حمعسق [شورى]: وَ ما يُدْرِيكَ لَعَلَّ السَّاعَةَ قَرِيبٌ يَسْتَعْجِلُ بِهَا الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِها وَ الَّذِينَ آمَنُوا مُشْفِقُونَ مِنْها وَ يَعْلَمُونَ أَنَّهَا الْحَقُّ أَلا إِنَّ الَّذِينَ يُمارُونَ فِي السَّاعَةِ لَفِي ضَلالٍ بَعِيدٍ؛ و چه دانى، شايد كه آن ساعت نزديك باشد، آنان كه به آن ايمان ندارند، درباره آن [از روى تمسخر] عجله مىكنند، ولى آنان كه ايمان آوردهاند، از آن بيمناكند و مىدانند كه آن بر حقّ است. توجّه كنيد! به درستى آنان كه درباره ساعت جدال مىكنند، همانا در گمراهى دورى هستند. [فرمودند] كه: منظور از «ساعت»، هنگام ظهور حضرت قائم عليه السّلام است، 1358- و في كتاب حسين بن حمدان: بإسناده عن المفضّل، عن الصادق عليه السّلام في قوله تعالى في سورة حمعسق: وَ ما يُدْرِيكَ لَعَلَّ السَّاعَةَ قَرِيبٌ يَسْتَعْجِلُ بِهَا الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِها وَ الَّذِينَ آمَنُوا مُشْفِقُونَ مِنْها وَ يَعْلَمُونَ أَنَّهَا الْحَقُّ أَلا إِنَّ الَّذِينَ يُمارُونَ فِي السَّاعَةِ لَفِي ضَلالٍ بَعِيدٍ. إنّ المراد بالساعة وقت ظهور القائم، قلت: يا مولاي، ما معنى يمارون؟
- [مفضل گويد:] عرضه داشتم: اى مولاى من! معنى «جدال مىكنند» چيست؟ فرمود: مىگويند: كى متولد شد و چه كسى او را ديد و او كجاست و در كجا خواهد بود و چه وقت ظهور مىكند؟! تمام اين سخنان به جهت شتابزدگى در امر خداوند است و ترديد در قضا و قدرت او. آنان هستند كه در دنيا و آخرت زيان بردهاند و البته براى كافران، عاقبت بدى خواهد بود. قال: يقولون متى ولد؟! و من رآه؟! و أين هو؟! و أين يكون؟! و متى يظهر؟! كلّ ذلك استعجالا لأمر اللّه، و شكّا في قضائه، «اولئك الّذين خسروا أنفسهم في الدنيا و الآخرة، و إنّ للكافرين لشرّ مآب».
- و در حديث اربع مائه، از امير المؤمنين عليه السّلام آمده كه فرمود: تلاش كردن براى از جاى بركندن كوهها آسانتر است، از تلاش براى برانداختن حكومتى كه وقت معيّنى دارد، از خداوند يارى بخواهيد و صبر كنيد كه زمين از آن خداوند است، به هركس از بندگانش بخواهد آن را به ارث مىسپارد و عاقبت [خوب و پيروزى نهايى] براى تقواپيشگان است. درباره امرى پيش از رسيدن وقتش شتاب مكنيد، كه پشيمان خواهيد شد و مدّت را طولانى مشماريد، كه دلهايتان را قساوت مىگيرد. 1359- و في حديث الأربعمائة عن أمير المؤمنين عليه السّلام، قال: مزاولة قلع الجبال أيسر من مزاولة ملك مؤجّل، و استعينوا باللّه و اصبروا، ف إِنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ يُورِثُها مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ لا تعاجلوا الأمر قبل بلوغه فتندموا، و لا يطولنّ عليكم الأمد فتقسوا قلوبكم.
- و در كتاب كمال الدين، ابن بابويه به سند خود، از صقر بن ابى دلف آورده، كه گفت:شنيدم حضرت ابو جعفر محمد بن على الرضا عليهما السّلام مىفرمود: همانا امام بعد از من پسرم على است، امر او امر من و گفتهاش گفته من و اطاعتش اطاعت از من است و امام بعد از او، پسرش حسن است، امر او امر پدرش و گفتهاش گفته پدر و اطاعتش اطاعت از پدرش مىباشد. سپس ساكت شد. به آن حضرت عرض كردم: اى فرزند رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله! پس امام بعد از حسن كيست؟-1360- و في اكمال الدين و اتمام النعمة لا بن بابويه: بإسناده إلى الصقر بن أبي دلف، قال: سمعت أبا جعفر محمّد بن عليّ الرضا عليه السّلام يقول: إنّ الإمام بعدي ابني عليّ، أمره أمري و قوله قولي، و طاعته طاعتي، و الإمام بعده ابنه الحسن،
- آن حضرت عليه السّلام به شدّت گريه كرد، آنگاه فرمود: به درستى كه امام بعد از حسن، پسرش قائم به حقّ، انتظار كشيده شده (منتظر) است» عرضه داشتم: اى فرزند رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله! چرا قائم ناميده شده؟ فرمود: چونكه او قيام مىكند، پس از خاموش شدن يادش و مرتد شدن بيشتر معتقدان به امامتش. مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم(عليه السلام)، ج2، ص: 243- أمره أمر أبيه، و قوله قول أبيه، و طاعته طاعة أبيه، ثمّ سكت، فقلت: يا بن رسول اللّه صلى اللّه عليه و اله و سلم فمن الإمام بعد الحسن؟ فبكى عليه السّلام بكاء شديدا. ثمّ قال: إنّ من بعد الحسن ابنه القائم بالحقّ المنتظر، فقلت له: يا بن رسول اللّه صلى اللّه عليه و اله و سلم و لم سمّي القائم؟ قال: لأنّه يقوم بعد موت ذكره، و ارتداد أكثر القائلين بإمامته،
- عرض كردم: چرا او منتظر (انتظار كشيده شده) ناميده شده است؟ فرمود: چونكه او را غيبتى است، كه روزهايش بسيار و مدّتش طولانى خواهد بود، پس [در آن غيبت] مخلصان منتظر خروجش باشند و ترديدكنندگان او را انكار نمايند و نفىكنندگان ياد او را به مسخره مىگيرند و وقتگذاران در آن دروغگو مىشوند و شتابزدگان درباره آن هلاك مىگردند و تسليم شدگان در مورد آن نجات مىيابند. فقلت له: و لم سمّي المنتظر؟
- قال: لأنّ له غيبة يكثر أيّامها، و يطول أمدها، فينتظر خروجه المخلصون و ينكره المرتابون، و يستهزئ بذكره الجاحدون، و يكذب فيها الوقّاتون، و يهلك فيها المستعجلون، و ينجو فيها المسلّمون.
- و به سند خود، از حضرت سيد العابدين عليه السّلام آورده، كه فرمود: اين آيه درباره ما نازل شد: وَ أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى بِبَعْضٍ فِي كِتابِ اللَّهِ ؛ و خويشاوندان نسبى در كتاب خدا نسبت به يكديگر اولى هستند. و اين آيه [نيز] درباره ما نازل شد: وَ جَعَلَها كَلِمَةً باقِيَةً فِي عَقِبِهِ ؛ و آن را كلمه باقى در نسل او قرار داد و امامت را در ذرّيه حسين عليه السّلام قرار داد، تا روز قيامت. 1361- و بإسناده عن سيّد العابدين عليه السّلام قال: فينا انزلت هذه الآية وَ أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى بِبَعْضٍ فِي كِتابِ اللَّهِ و فينا انزلت هذه الآية: وَ جَعَلَها كَلِمَةً باقِيَةً فِي عَقِبِهِ و الإمامة في عقب الحسين عليه السّلام إلى يوم القيامة،
- و به درستى كه قائم ما را دو غيبت هست كه يكى از آنها طولانىتر از ديگرى است، غيبت اوّلى شش روز يا شش ماه يا شش سال است، و امّا ديگرى آنقدر طولانى خواهد شد، تا آنكه بيشتر معتقدان به اين امر از آن بازگردند، پس بر آن ثابت نمىماند، مگر كسى كه يقينش قوى و معرفتش صحيح باشد و از آنچه ما حكم كنيم در دل هيچگونه ناراحتى احساس نكند و به اهل بيت تسليم باشد». و إنّ للقائم منّا غيبتين إحداهما أطول من الاخرى، أمّا الاولى: فستّة أيام، أو ستّة أشهر، أو ستّ سنين، و أمّا الاخرى: فيطول أمدها حتّى يرجع عن هذا الأمر أكثر من يقول به، فلا يثبت عليه إلّا من قوي يقينه، و صحّت معرفته، و لم يجد في نفسه حرجا ممّا قضينا، و سلّم لنا أهل البيت. مكيال المكارم في فوائد دعاء للقائم(عليه السلام)، ج2، ص: 227
- و از آن حضرت عليه السّلام آمده كه فرمود: همانا دين خداى- عزّ و جلّ- با عقلهاى ناقص و آراى باطل و معيارهاى فاسد درك نمىشود و جز با تسليم به دست نمىآيد، پس هركسى به ما تسليم گردد، [از هلاكت دين] سالم ماند و هر آنكه به ما اقتدا نمايد، هدايت يابد 1362- و عنه عليه السّلام قال: إنّ دين اللّه عزّ و جلّ لا يصاب بالعقول الناقصة، و الآراء الباطلة، و المقائيس الفاسدة، و لا يصاب إلّا بالتسليم، فمن سلّم لنا سلم، و من اقتدى بنا هدي،
- و هركس به قيأس و رأى خود عمل كند، هلاك مىگردد و هركس از آنچه ما مىگوييم يا حكم مىكنيم در سينه خود تنگى احساس كند، به آن [خدايى] كه سبع مثانى و قرآن عظيم را نازل فرموده كافر شده است، درحالىكه خود متوجه نيست. و من كان يعمل بالقياس و الرأي هلك، و من وجد في نفسه شيئا ممّا نقوله أو نقضي به حرجا كفر بالّذي أنزل السبع المثاني و القرآن العظيم، و هو لا يعلم.
- و در كتاب كفاية الاثر شيخ اقدم على بن محمد بن على خزّاز رازى- و به قولى قمى- به سند خود، از مولايمان حضرت امام حسن مجتبى عليه السّلام روايت آمده كه فرمود: روزى رسول خدا صلى اللّه عليه و اله خطبهاى خواند كه پس از آنكه حمد و ثناى الهى را به جاى آورد، مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم(عليه السلام)، ج2، ص: 244-1363- و في كفاية الأثر للشيخ الأقدم عليّ بن محمّد بن عليّ الخزّاز الرازي، و يقال القمّيّ (ره) بإسناده عن مولانا الحسن المجتبى عليه السّلام، قال: خطب رسول اللّه صلى اللّه عليه و اله و سلم يوما، فقال بعد ما حمد اللّه و أثنى عليه:
- چنين فرمود: اىگروههاى مردم! گويا من [به جهان آخرت] دعوت مىشوم و [دعوت حق را] اجابت مىكنم و همانا من در ميان شما دو چيز گرانبها برجاى مىگذارم؛ كتاب خدا و عترتم خاندانم را، تا هر زمان كه به اين دو چنگ بزنيد، هيچگاه گمراه نخواهيد شد، پس از آنان بياموزيد و به آنان ياد ندهيد كه آنها داناتر از شمايند، معاشر الناس، كأنّي ادعى فاجيب، و إنّي تارك فيكم الثقلين: كتاب اللّه و عترتي أهل بيتي، ما إن تمسّكتم بهما لن تضلّوا، فتعلّموا منهم، و لا تعلّموهم، فإنّهم أعلم منكم،
- زمين از آنان خالى نمىماند و اگر خالى بماند، در آن صورت اهل خود را فرو مىبرد. سپس پيغمبر صلى اللّه عليه و اله گفت: بار خدايا! من مىدانم كه علم پايان نمىيابد و بريده نمىشود و البته تو زمينت را از حجت خود بر خلقت خالى نمىگذارى، كه آشكار باشد و اطاعت نشود، يا ترسان باشد و مخفى ماند، تا حجت تو باطل نگردد و دوستان تو پس از آنكه هدايتشان فرمودهاى، گمراه نشوند، شماره آنان از همه كمتر و قدرشان نزد خداوند از همه بيشتر است. لا تخلوا الأرض منهم، و لو خلت إذا لساخت بأهلها.
- ثمّ قال عليه السّلام: اللّهمّ إنّي أعلم أنّ العلم لا يبيد و لا ينقطع، و أنّك لا تخلي أرضك من حجة لك على خلقك، ظاهر ليس بالمطاع، أو خائف مغمور لكيلا تبطل حجتك، و لا يضلّ أولياؤك بعد إذ هديتهم، اولئك الأقلّون عددا، الأعظمون قدرا عند اللّه، فلمّا نزل عن منبره،
- وقتى از منبر پايين آمد، عرض كردم: يا رسول اللّه! آيا تو حجت بر تمام خلق نيستى؟! فرمود:اى حسن! خداوند مىفرمايد: إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ؛ و همانا تو ترسانندهاى و براى هر قومى راهنمايى هست. پس من ترساننده [از عذاب الهى] هستم و على هدايتكننده است. گفتم: يا رسول اللّه! فرمودى: زمين از حجت خالى نمىماند؟! قلت: يا رسول اللّه، أما أنت الحجة على الخلق كلّهم؟ قال: يا حسن، إنّ اللّه يقول: إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ، فأنا المنذر و عليّ الهادي. قلت: يا رسول اللّه، فقولك: إنّ الأرض لا تخلو من حجة؟
- فرمود: آرى. او امام و حجت بعد از من است و تو حجت و امام بعد از او هستى و حسين امام و حجت بعد از تو و به تحقيق كه خداى لطيف خبير مرا آگاه فرموده قال: نعم، هو الإمام و الحجة بعدي، و أنت الحجة و الإمام بعده، و الحسين الإمام و الحجة بعدك، و لقد نبّأني اللطيف الخبير
- كه از صلب حسين پسرى متولد خواهد شد كه او را على گويند همنام جدّش على، پس هرگاه حسين درگذشت، پسرش على زمام امر را به دست مىگيرد و او است حجت خداوند و امام، و خداوند از پشت على پسرى متولد خواهد كرد همنام من و شبيهترين مردم به من است، علم او علم من است و فرمان او فرمان من. أنّه يخرج من صلب الحسين ولد يقال له: عليّ، سميّ جدّه عليّ، فإذا مضى الحسين قام بالأمر عليّ ابنه، و هو الحجة و الإمام، و يخرج اللّه من صلب عليّ ولدا سمييّ و أشبه الناس بي، علمه علمي و حكمه حكمي،
- و او است امام و حجت بعد از پدرش، و از او فرزندى متولد خواهد گشت كه او را جعفر گويند، راستگويان مردم است و او است امام و حجت بعد از پدرش، و هو الإمام و الحجة بعد أبيه، و يخرج اللّه تعالى من صلبه مولودا يقال له: جعفر، أصدق الناس قولا و عملا، و هو الإمام و الحجة بعد أبيه،
- و خداوند از صلب جعفر فرزندى متولد خواهد ساخت همنام موسى بن عمران، سختكوشترين مردم در عبادت، پس او است امام و حجت بعد از پدرش و خداوند از صلب موسى پسرى بيرون خواهد آورد، كه او را على گويند، كانون علم خداوند و جايگاه حكمت او، كه وى است امام و حجت بعد از پدرش، و يخرج اللّه تعالى من صلب جعفر مولودا سميّ موسى بن عمران، أشدّ الناس تعبّدا فهو الإمام و الحجة بعد أبيه، و يخرج اللّه من صلب موسى ولدا، يقال له: عليّ، معدن علم اللّه و موضع حكمه فهو الإمام و الحجة بعد أبيه.
- و خداوند از او پسرى متولد خواهد كرد كه او را محمد نامند، كه او است امام و حجت بعد از پدرش و خداوند از صلب محمد پسرى متولد خواهد ساخت كه او را على گويند، كه او است امام و حجت بعد از پدرش، و يخرج اللّه من صلب عليّ مولودا، يقال له: عليّ، معدن علم اللّه و موضع حكمه فهو الإمام و الحجة بعد أبيه.و يخرج اللّه من صلب عليّ مولودا، يقال له: محمّد، فهو الإمام و الحجة بعد أبيه، و يخرج اللّه من صلب محمّد مولودا يقال له: عليّ، فهو الإمام و الحجة بعد أبيه،
- و خداى تعالى از صلب على پسرى خواهد آورد كه او را حسن گويند، كه او است امام و حجت بعد از پدرش، و يخرج اللّه تعالى من صلب عليّ مولودا يقال له: الحسن، فهو الإمام و الحجة بعد أبيه،
- و خداوند از حسن فرزندى برخواهد آورد حجت، قائم، امام زمان خود بر مردم و نجاتبخش دوستانش مىباشد، غايب مىگردد تا اينكه ديده نمىشود، و يخرج اللّه من صلب الحسن الحجة القائم، إمام زمانه، و منقذ أوليائه، يغيب حتّى لا يرى،
- و عدّهاى از اعتقاد به او برمىگردند و عدّهاى ديگر ثابت مىمانند و [ترديدكنندگان] مىگويند: اين وعده كى انجام خواهد شد اگر راستگو هستيد؟! چنانچه از دنيا جز يك روز باقى نماند، خداوند- عزّ و جلّ- آن روز را آنقدر طولانى خواهد ساخت، تا اينكه قائم ما خروج كند و عالم را پر از قسط و عدل نمايد، همچنانكه از ظلم و ستم پر شده باشد، پس زمين از يكى از شما خالى نمىماند، يرجع عن أمره قوم، و يثبت عليه آخرون: وَ يَقُولُونَ مَتى هذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ
- و لو لم يبق من الدنيا إلّا يوم واحد لطوّل اللّه عزّ و جلّ ذلك اليوم حتّى يخرج قائمنا، فيملأها قسطا و عدلا، كما ملئت جورا و ظلما،
- خداوند علم و فهم مرا به شما داده و من دعا كردم كه خداوند علم و فقه را در ذرّيه من و ذريّهام قرار دهد. مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم(عليه السلام)، ج2، ص: 245- فلا تخلو الأرض منكم، أعطاكم اللّه علمي و فهمي، و لقد دعوت اللّه أن يجعل العلم و الفقه في عقبي و عقب عقبي، و من زرعي و زرع زرعي.
- بخش دوم: در بيان گونههاى عجله مذموم و آنچه از مفاسد بر آن مترتب مىشود و اينكه سبب كفر و الحاد است
- گونه اوّل: گاهى عجله كردن در اين امر، و از دست دادن صبر و تحمّل سبب مىشود كه شخص از افراد گمراهكننده و ملحدى پيروى كند، كه ادعاى ظهور مىنمايند و جاهلان غافل از اخبار رسيده از امامان معصوم عليهم السّلام را گمراه مىسازند، كه با جلوه دادن خيالهاى فاسدشان مطلب را بر عوام مشتبه مىنمايند، و آنان را به خرافات و انحرافات خود فرامىخوانند، كه عجله كردن در اين امر او را برمىانگيزد تا از چنين افرادى بدون دليل و برهان پيروى كند، المقام الثاني: في بيان أقسام العجلة المذمومة، و ما يترتّب عليها من الفساد، و سببيّتها للكفر و الإلحاد. الأوّل: أنّه قد توجب العجله في ذلك الأمر و عدم التحمّل و الصبر، إتّباع لمضلّين، و الملحدين، الّذين ادّعوا الظهور، و أضلّوا العارين الغافلين عن أخبار الأئمّة الصدور، فقد موّهوا بتسويلاتهم و دعوا العوام إلى خرافاتهم و ضلالاتهم فبعثتهم العجلة في هذا الأمر إلى متابعتهم بلا بيّنة و لا برهان،
- با اينكه امامان ما عليهم السّلام براى ما علامتهاى حضرت صاحب الزمان عليه السّلام را ذكر و بيان فرمودهاند، و نيز علائم حتمى كه هنگام ظهور آن جناب واقع و ظاهر مىشود، به روشنترين وجه يادآور گرديدهاند، و به ما امر كردهاند، كه بر اعتقاد به امامت ثابت بمانيم، مع أنّ أئمّتنا عليهم السّلام ذكروا و بيّنوا لنا علامات صاحب الزمان، و العلائم الحتميّة الّتي تقع و تظهر عند ظهوره بأوضح بيان، و أمرونا بالتمسّك بالأمر الأوّل و الثبات عليه،
- و به كسى كه مدّعى نيابت گردد يا پيش از آشكار شدن آن علامتها ادعاى ظهور كند پاسخ مثبت ندهيم، از خداوند خواهانيم كه ما را از فريب جلوهگرىهاى شيطان در پناه خود نگاهدارد. و ترك النهوض إلى إجابة من يدّعي النيابة، أو الظهور قبل ظهور تلك العلامات، نسأل اللّه العصمة من تسويلات الشيطان.
- گونه دوم: بسا مىشود كه شتاب كردن در اين امر سبب مأيوس شدن از وقوع آن مىگردد، كه نتيجه چنين عجلهاى تكذيب پيغمبر و امامان عليهم السّلام خواهد بود، در اخبار متواتر و روايات بسيارى از آنان رسيده مبنى بر اينكه آن حكومت الهى واقع خواهد شد، و امر فرمودهاند كه انتظار آن را بكشيم، كه قسمتى از اين روايات پيشتر گذشت. مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم(عليه السلام)، ج2، ص: 246- الثاني: أنّه قد توجب العجلة في ذلك اليأس عن وقوعه، فيكون ثمرة تلك العجلة تكذيب النبيّ و الأئمّة عليهم السّلام فيما ورد عنهم من الأخبار المتواترة و الآثار المتكاثرة من الوعد بوقوعه، و الأمر بانتظاره، و قد مرّ شطر ممّا يدلّ على ذلك فتدبّر.
- گونه سوم: احيانا شتابزدگى در اين امر مايه إنكار كردن حضرت صاحب الزمان عليه السّلام مىشود، و اين از گونه پيشين استعجال شديدتر است، چون ممكن است شخصى به امامت امام دوازدهم معتقد باشد و بقاى آن حضرت را باور دارد، و در عين حال از ظهورش مأيوس و نااميد باشد به سبب طولانى شدن غيبت، و عجله كردن نسبت به آن، كه از هلاكشدگان خواهد گشت، الثالث: أنّه قد تكون العجلة في ذلك باعثة لإنكار صاحب الأمر عليه السّلام، و هذا أشدّ من سابقه، إذ يمكن أن يكون الشخص معتقدا بإمامة الثاني عشر، و بقائه، و يكون آيسا من ظهوره بسبب طول الغيبة، و كونه مستعجلا، فيكون من الهالكين،
- و اين قسم دوم از اقسام عجلهاى است كه مايه هلاكت و خسارت است، و قسم سوم اين است كه عجله كردن، او را به آنجايى كه حضرت را اصلا انكار كند، مىكشاند، كه با گمان فاسد خود بگويد: اگر وجود داشت ظاهر مىشد. و هذا القسم الثاني من أقسام العجلة الّتي توجب الهلاك و الخسران، و القسم الثالث أنّ العجلة تجرّه و تفضيه إلى إنكاره من أصله، فيقول بزعمه الفاسد: لو كان لظهر إلى الآن.
- گونه چهارم: عجله كردنى كه آدمى را در شك و ترديد مىاندازد، و اين نيز مانند گونه پيشين مايه بيرون رفتن از ايمان و داخل شدن در شمار ياران شيطان است، و امامان ما عليهم السّلام در چند روايت فرمودهاند كه: «اگر خداى تعالى مىدانست كه دوستانش به ترديد مىافتند حجت خود را يك چشم برهم زدن از آنان پوشيده نمىداشت». اين روايات در كتاب كمال الدين و غيبت نعمانى و كتابهاى ديگر آمده است. و الرابع: أنّ العجلة توقعه في الشكّ و الإرتياب، و هذا كسابقه يوجب الخروج عن الإيمان، و الدخول في زمرة أولياء الشيطان. 1364- و قد قال أئمّتنا في جملة من الروايات: إنّ اللّه تعالى لو علم أنّ أولياءه يرتابون ما غيّب عنهم حجته طرفة عين، و الروايات مذكورة في كمال الدين، و غيبة النعمانيّ و غيرهما من كتب الأخبار.
- گونه پنجم: آنچه سبب اعتراض كردن بر خداى تعالى نسبت به قضا و قدرش مىشود، و مايه اعتراض كردن بر امام در تأخير انداختن ظهورش مىگردد، آن است كه شخص بگويد: چرا آشكار نمىشود، و مانند اين سخنان را بر زبان جارى نمايد، كه عجلهكننده در اين مورد به خاطر اعتراض و اشكال بر خداوند پيرو شيطان است، و الخامس: ما يوجب الإعتراض على اللّه تعالى في قضائه و قدره، و الإعتراض على الإمام في تأخيره للظهور، فيقول: لم لا يظهر؟ و نحو ذلك، فيكون المستعجل فيه بسبب اعتراضه تابعا للشيطان،
- كه وقتى خداوند او را امر فرمود كه بر آدم سجده كند اعتراض كرد و گفت: أَ أَسْجُدُ لِمَنْ خَلَقْتَ طِيناً ؛ آيا سجده كنم براى كسى كه او را از گل آفريدى؟ حيث اعترض على أمر اللّه له بالسجود لآدم، فقال: أَ أَسْجُدُ لِمَنْ خَلَقْتَ طِيناً
- در صورتى كه خداوند فرموده است: وَ ما كانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لا مُؤْمِنَةٍ إِذا قَضَى اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَمْراً أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ ؛ و هيچ مرد و زن مؤمن را نشايد كه هرگاه خدا و رسول او در موردى حكم كنند غير آن را برگزيند [و برخلاف آن رفتار نمايد].
- و شيخ كلينى به سند صحيحى از حضرت ابى عبد اللّه امام صادق عليه السّلام روايت آورده كه فرمود: «اگر قومى خداوند را عبادت كنند بىآنكه شرك بورزند و نماز را برپاى دارند و زكات را بپردازند و حج بيت اللّه را به جاى آورند، و ماه رمضان را روزه بگيرند، و سپس به چيزى كه خداوند كرده يا پيغمبر صلى اللّه عليه و اله انجام داده بگويند: آيا [بهتر نبود] خلاف اين را انجام مىداد؟ يا چنين چيزى در دل داشته باشند، به همين سبب مشرك خواهند بود. مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم(عليه السلام)، ج2، ص: 247- و قد قال اللّه: وَ ما كانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لا مُؤْمِنَةٍ إِذا قَضَى اللَّهُ وَ رَسُولُهُ ... الآية 1365- و روى الكليني: بإسناد صحيح عن أبي عبد اللّه عليه السّلام قال: لو أنّ قوما عبدوا اللّه وحده لا شريك له، و أقاموا الصلاة، و آتوا الزكاة، و حجوا البيت، و صاموا شهر رمضان، ثمّ قالوا لشيء صنعه اللّه أو صنعه النبيّ صلى اللّه عليه و اله و سلم: ألّا صنع خلاف الّذي صنع؟، أو وجدوا ذلك في قلوبهم، لكانوا بذلك مشركين،
- آنگاه آن حضرت عليه السّلام اين آيه را تلاوت كرد: فَلا وَ رَبِّكَ لا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيما شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَيْتَ وَ يُسَلِّمُوا تَسْلِيماً ؛ هرگز، به پروردگارت سوگند! ايمان نخواهند داشت تا اينكه تو را در مورد آنچه از نزاعها و خصومتها در ميانشان روى مىدهد حاكم نمايند سپس از آنچه حكم كردهاى در دل هيچ اعتراضى نداشته باشند و كاملا تسليم فرمان تو گردند. ثمّ تلا عليه السّلام هذه الآية: فَلا وَ رَبِّكَ لا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيما شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَيْتَ وَ يُسَلِّمُوا تَسْلِيماً
- سپس امام صادق عليه السّلام فرمود: بر شما باد تسليم شدن». ثمّ قال أبو عبد اللّه عليه السّلام: عليكم بالتسليم. «اللهم صل على محمد! و آل محمد! وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ