مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم  عليه السّلام،ج2- ص:346 و در اين معنى روايات بسيارى هست كه با آوردن آن‏ها كتاب را طولانى نمى‏كنيم. همه

«اللهم صل على محمد! و آل محمد! وَ عَجِّلْ‏ فَرَجَهُمْ

 «سایت : پایگاه شخصی حسین صفرزاده -https://hosein128.ir/«                                            

صفرزاده-  https://safarzade.blog.ir 

نهج البلاغه فرزاد -@nahjolbalaghehfarzad 

-«بِسْمِ‏ اللَّهِ‏ الرَّحْمنِ‏ الرَّحِيمِ‏»

«اللهم صل على محمد! و آل محمد! وَ عَجِّلْ‏ فَرَجَهُمْ  

  1. مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم  عليه السّلام،ج2- ص:346
  2. و در اين معنى روايات بسيارى هست كه با آوردن آن‏ها كتاب را طولانى نمى‏كنيم. همه اين‏ها اضافه بر ساير آيات و روايات است كه در فضيلت صبر و امر به آن وارد شده، زيرا كه صبر بر مصايب در زمان غيبت امام عليه السّلام از مهم‏ترين و روشن‏ترين مصاديق صبر است چنان‏كه پوشيده نيست. و في هذا المعنى روايات كثيرة لا نطيل الكتاب بذكرها، هذا كلّه مضافا إلى سائر ما ورد من الآيات و الروايات في فضل الصبر، و الأمر به، فإنّ الصبر على النوائب في زمان غيبة الإمام عليه السّلام من أعظم أقسام الصبر و أوضحها كما لا يخفى.
  3. ثقة الاسلام كلينى رحمه اللّه در اصول كافى اخبار متعددى از صحيح و حسن و غير آن آورده از امام صادق عليه السّلام كه فرمود: صبر نسبت به ايمان همچون سر نسبت به بدن است، كه اگر سر از بين برود بدن هم از بين مى‏رود، و هم‏چنين اگر صبر از بين برود ايمان از بين رفته است. 1496- روى ثقة الإسلام الكلينيّ (ره) في اصول الكافي أخبارا عديدة فيها الصحاح و الحسان، عن الصادق عليه السّلام أنّه قال: الصبر من الإيمان بمنزلة الرأس من الجسد، فإذا ذهب الرأس ذهب الجسد، و كذلك إذا ذهب الصبر ذهب الإيمان.
  4. و در همان كتاب در حديث ديگرى از حفص بن غياث آمده كه گفت: حضرت ابو عبد اللّه امام صادق عليه السّلام فرمود: هركس صبر كند مدت كمى را صبر كرده‏  و هركس بى‏تابى نمايد مقدار اندكى بى‏تابى نموده است. سپس فرمود: بر تو باد كه در تمام امور خود صبر كنى، كه خداى- عزّ و جل- حضرت محمد صلّى اللّه عليه و اله وسلم را برانگيخت و او را به صبر و مدارا امر كرد، و فرمود: وَ اصْبِرْ عَلى‏ ما يَقُولُونَ وَ اهْجُرْهُمْ هَجْراً جَمِيلًا* وَ ذَرْنِي وَ الْمُكَذِّبِينَ أُولِي النَّعْمَةِ ؛ 1497- و فيه: في حديث آخر، عن حفص بن غياث قال: قال أبو عبد اللّه عليه السّلام: إنّ من صبر صبر قليلا، و إنّ من جزع جزع قليلا، ثمّ قال: عليك بالصبر في جميع امورك، فإنّ اللّه بعث محمّدا صلى اللّه عليه و اله و سلم فأمره بالصبر و الرفق، فقال: وَ اصْبِرْ عَلى‏ ما يَقُولُونَ وَ اهْجُرْهُمْ هَجْراً جَمِيلًا* وَ ذَرْنِي وَ الْمُكَذِّبِينَ أُولِي النَّعْمَةِ-
  5. . يعنى: دوران ابتلا در دنيا كوتاه است پس كسى كه صبر كند مدت كمى صبر كرده از جهت كمى ايام آن و هركس بى‏تابى كند مدت كوتاهى بى‏تابى كرده ولى زمان متنعم شدن در آخرت طولانى و دائم است. (مؤلف).مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم(عليه السلام)، ج‏2، ص: 346
  6. و بر آنچه [دشمنان‏] مى‏گويند صبر كن و به گونه‏اى نيكو از آنان دورى گزين، و كار تكذيب‏كنندگان مغرور مال و منال را به من واگذار. و نيز خداى- تبارك و تعالى- فرموده: ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ عَداوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ* وَ ما يُلَقَّاها إِلَّا الَّذِينَ صَبَرُوا وَ ما يُلَقَّاها إِلَّا ذُو حَظٍّ عَظِيمٍ‏ ؛ بدى خلق را به نيكوترين گونه دفع و مقابله كن تا كسى كه ميان تو و او دشمنى هست همچون دوستى مهربان شود، و [ليكن‏] اين حالت را جز كسانى كه صبر كنند و جز كسى كه بهره بزرگى دارد نخواهد يافت. و قال تبارك و تعالى: ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ‏- السيّئة- فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ عَداوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ* وَ ما يُلَقَّاها إِلَّا الَّذِينَ صَبَرُوا وَ ما يُلَقَّاها إِلَّا ذُو حَظٍّ عَظِيمٍ‏
  7. پس رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله وسلم صبر كرد تا جايى كه آن‏ حضرت را به امور بزرگى نسبت دادند و به [سحر و جنون و ...] متهم كردند، پس سينه‏اش تنگ شد، خداى- عزّ و جلّ- اين آيه را نازل فرمود: وَ لَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّكَ يَضِيقُ صَدْرُكَ بِما يَقُولُونَ* فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَ كُنْ مِنَ السَّاجِدِينَ و به تحق‏يق كه ما مى‏دانيم به سبب آنچه [كافران و تكذيب‏كنندگان‏] مى‏گويند سينه‏ات تنگ مى‏شود، پس با حمد پروردگارت تسبيح گوى و از سجده‏گزاران باش. فصبر رسول اللّه، حتّى نالوه بالعظائم، و رموه بها، فضاق صدره، فأنزل اللّه عزّ و جلّ: وَ لَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّكَ يَضِيقُ صَدْرُكَ بِما يَقُولُونَ* فَسَبِّحْ‏ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَ كُنْ مِنَ السَّاجِدِينَ‏
  8. سپس آن حضرت را تكذيب كردند و تهمت زدند، از اين جهت غمگين شد، پس خداى- عزّ و جلّ- اين آيه را فرستاد: قَدْ نَعْلَمُ إِنَّهُ لَيَحْزُنُكَ الَّذِي يَقُولُونَ فَإِنَّهُمْ لا يُكَذِّبُونَكَ وَ لكِنَّ الظَّالِمِينَ بِآياتِ اللَّهِ يَجْحَدُونَ* وَ لَقَدْ كُذِّبَتْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِكَ فَصَبَرُوا عَلى‏ ما كُذِّبُوا وَ أُوذُوا حَتَّى أَتاهُمْ نَصْرُنا ؛ ما مى‏دانيم كه سخنان آن‏ها تو را غمگين مى‏سازد، آن‏ها تو را تكذيب نمى‏كنند بلكه ستمگران آيات خداوند را انكار مى‏نمايند، و البته پيش از تو رسولانى تكذيب شدند پس بر آنچه از تكذيب و اذيّت ديدند صبر كردند تا هنگامى كه نصرت ما به ايشان رسيد. ثمّ كذّبوه و رموه فحزن لذلك، فأنزل اللّه عزّ و جلّ: قَدْ نَعْلَمُ إِنَّهُ لَيَحْزُنُكَ الَّذِي يَقُولُونَ فَإِنَّهُمْ لا يُكَذِّبُونَكَ وَ لكِنَّ الظَّالِمِينَ بِآياتِ اللَّهِ يَجْحَدُونَ* وَ لَقَدْ كُذِّبَتْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِكَ فَصَبَرُوا عَلى‏ ما كُذِّبُوا وَ أُوذُوا حَتَّى أَتاهُمْ نَصْرُنا
  9. آن‏گاه پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله وسلم دل بر صبر نهاد، تا اين‏كه آن‏ها [بى‏شرمى و آزار را] از حد گذرانيدند و خداى تبارك و تعالى را ياد كردند و او را تكذيب نمودند، پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و اله وسلم فرمود: من درباره خود و خاندان و آبرويم صبر كردم ولى بر بدگويى نسبت به معبودم صبر ندارم، فألزم النبيّ صلى اللّه عليه و اله و سلم نفسه الصبر، فتعدّوا فذكر اللّه تبارك و تعالى و كذّبوه، فقال صلى اللّه عليه و اله و سلم: قد صبرت في نفسي و أهلي و عرضي و لا صبر لي على ذكر إلهي،
  10. پس خداى- عزّ و جلّ- اين آيه را نازل كرد: وَ لَقَدْ خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَ ما مَسَّنا مِنْ لُغُوبٍ* فَاصْبِرْ عَلى‏ ما يَقُولُونَ‏ ؛ و ما آسمان‏ها و زمين و آنچه در بين آن‏هاست را در شش روز آفريديم و هيچ رنج و خستگى به ما نرسيد، پس بر آنچه مى‏گويند صبر كن. فأنزل اللّه عزّ و جلّ: وَ لَقَدْ خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَ ما مَسَّنا مِنْ لُغُوبٍ* فَاصْبِرْ عَلى‏ ما يَقُولُونَ‏  
  11. آن حضرت صلّى اللّه عليه و اله وسلم در همه احوال خود صبر كرد، [تا] آن‏گاه كه به امامان از عترتش مژده داده شد، و ايشان به صبر توصيف شدند، كه خداوند- جلّ ثناؤه- فرمود: وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمَّا صَبَرُوا وَ كانُوا بِآياتِنا يُوقِنُونَ‏ ؛ و از آنان امامانى قرار داديم كه به امر ما هدايت كنند آن‏گاه كه صبر كردند و به آيات ما يقين داشتند. فصبر صلى اللّه عليه و اله و سلم في جميع أحواله، ثمّ بشّر في عترته بالأئمّة، و وصفوا بالصبر، فقال جلّ ثناؤه: وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمَّا صَبَرُوا وَ كانُوا بِآياتِنا يُوقِنُونَ‏
  12. در آن هنگام آن حضرت صلّى اللّه عليه و اله وسلم فرمود: صبر از ايمان است همچون سر نسبت به بدن، پس خداى- عزّ و جلّ- هم در ازاى صبر، به او احسان فرمود، و خداى- عزّ و جلّ- اين آيه را نازل كرد: وَ تَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ الْحُسْنى‏ عَلى‏ بَنِي إِسْرائِيلَ بِما صَبَرُوا وَ دَمَّرْنا ما كانَ يَصْنَعُ فِرْعَوْنُ وَ قَوْمُهُ وَ ما كانُوا يَعْرِشُونَ‏ ؛ و احسان پروردگارت بر بنى اسرائيل به حدّ كمال رسيد به خاطر صبرى كه كردند فعند ذلك قال صلى اللّه عليه و اله و سلم: الصبر من الإيمان كالرأس من الجسد، فشكر اللّه عزّ و جلّ ذلك له، فأنزل اللّه عزّ و جلّ: وَ تَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ الْحُسْنى‏ عَلى‏ بَنِي إِسْرائِيلَ بِما صَبَرُوا
  13. و آنچه فرعون و قوم او مى‏ساختند و عمارت‏هايى كه مى‏پرداختند را از بين برديم. پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و اله وسلم فرمود: اين مژدگانى و انتقام است، كه‏ خداى- عزّ و جل- نبرد با مشركين را به آن حضرت رخصت داد، و [خداوند] نازل فرمود كه: فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَ خُذُوهُمْ وَ احْصُرُوهُمْ وَ اقْعُدُوا لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ ؛ پس مشركان را هر جا كه يافتيد بكشيد و آنان را بگيريد و محصورشان كنيد و به هر كمين‏گاهى بر سر راه آن‏ها بنشينيد. مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم(عليه السلام)، ج‏2، ص: 347
  14. وَ اقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ‏ و آن مشركان را هر جا كه يافتيد بكشيد. پس خداوند آن‏ها را بر دست رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله وسلم و دوستان حضرتش به قتل رسانيد، وَ دَمَّرْنا ما كانَ يَصْنَعُ فِرْعَوْنُ وَ قَوْمُهُ وَ ما كانُوا يَعْرِشُونَ‏

فقال صلى اللّه عليه و اله و سلم: إنّه بشرى و انتقام، فأباح اللّه عزّ و جلّ قتال المشركين، فأنزل:

فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَ خُذُوهُمْ وَ احْصُرُوهُمْ وَ اقْعُدُوا لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ وَ اقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ‏ فقتلهم اللّه على يدي رسوله صلى اللّه عليه و اله و سلم و أحبّائه

  1. و آن را پاداش صبر آن بزرگوار قرار داد با آنچه در آخرت براى آن حضرت ذخيره فرموده، پس هر آن‏كه صبر كند و در راه خدا تحمل نمايد، از دنيا بيرون نمى‏رود تا اين‏كه خداوند نسبت به دشمنانش ديده‏اش را روشن نمايد، به اضافه آنچه براى آخرت او ذخيره مى‏سازد. و جعل له ثواب صبره مع ما ادّخر له في الآخرة، فمن صبر و احتسب لم يخرج من الدنيا حتّى يقرّ اللّه له عينه في أعدائه مع ما يدّخر له في الآخرة.- مكيال المكارم في فوائد دعاء للقائم(عليه السلام)، ج‏2، ص: 333
  2. و در همان كتاب در خبر صحيحى از ابو الصباح كنانى‏ روايت آمده كه گفت: در محضر امام ابو عبد اللّه صادق عليه السّلام شرفياب بودم كه پيرمردى به حضور آن جناب رسيد و عرضه داشت: اى ابو عبد اللّه، من به محضر شما شكايت آورده‏ام از فرزندانم و ناسپاسى آن‏ها و برادرانم و جفاكارى ايشان در اين هنگام كه سنّم بالا رفته است؟ حضرت ابو عبد اللّه امام صادق عليه السّلام فرمود: 1498- و فيه: في الصحيح، عن أبي الصباح الكناني قال:كنت عند أبي عبد اللّه عليه السّلام فدخل عليه شيخ، فقال: يا أبا عبد اللّه، أشكو إليك ولدي و عقوقهم، و إخواني و جفاهم، عند كبر سنّي؛ فقال أبو عبد اللّه عليه السّلام:
  3. اى مرد همانا حق‏ را دولتى است و باطل را دولتى، و هركدام در دولت ديگرى خوار است، و كم‏ترين چيزى كه در دولت باطل به مؤمن مى‏رسد عقوق فرزندان و جفاى برادرانش مى‏باشد، و هيچ مؤمنى نيست كه چيزى از رفاه و آسايش را در دولت باطل ببيند مگر اين‏كه پيش از مردنش مبتلا مى‏گردد، يا در بدنش و يا درباره فرزندانش و يا در مورد مالش تا اين‏كه خداوند او را از آنچه در دولت باطل كسب كرده خلاص كند، و در دولت حق‏ سهم او را زياد گرداند، پس صبر كن، و تو را مژده باد. يا هذا، إنّ للحقّ دولة و للباطل دولة، و كلّ واحد منهما في دولة صاحبه ذليل، و إنّ أدنى ما يصيب المؤمن في دولة الباطل العقوق من ولده، و الجفا من إخوانه، و ما من مؤمن يصيب شيئا من الرفاهيّة في دولة الباطل إلّا ابتلي قبل موته، إمّا في بدنه و إمّا في ولده و إمّا في ماله، حتّى يخلّصه اللّه ممّا اكتسب في دولة الباطل، و يوفّر له حظّه في دولة الحقّ، فاصبر و ابشر.
  4. و در همان كتاب از حضرت ابو جعفر امام باقر عليه السّلام روايت آمده كه فرمود: هنگامى كه فوت پدرم على بن الحسين عليه السّلام نزديك شد مرا به سينه گرفت و فرمود: پسرم تو را سفارش مى‏كنم به آنچه پدرم هنگام رحلت مرا سفارش كرد، و ياد فرمود كه پدرش او را به آن سفارش كرده بود: پسرم بر حق‏ صبر كن هرچند كه تلخ باشد. 1499- و فيه: عن أبي جعفر عليه السّلام قال: لمّا حضرت أبي عليّ بن الحسين الوفاة ضمّني إلى صدره، و قال: يا بنيّ اوصيك بما أوصاني به أبي حين حضرته الوفاة، و بما ذكر أنّ أباه أوصاه به، يا بنيّ اصبر على الحقّ و إن كان مرّا.
  5. (3). اين خبر را در آخر باب تعجيل عقوبة الذنب آورده، و ابو الصباح كنانى كوفى است. و اسم او ابراهيم بن نعيم است. و ثقه مى‏باشد كه امام صادق عليه السّلام او را «ميزان» ناميده، و چنانكه در كتب رجال آمده به او فرمود: «انت ميزان لا عين فيه» (مولف).مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم(عليه السلام)، ج‏2، ص: 348
  6. و در كتاب كمال الدين به سند خود از بزنطى آورده كه گفت: حضرت رضا عليه السّلام فرمود: چه خوب است صبر كردن و انتظار فرج كشيدن، آيا نشنيده‏اى فرموده خداى- عزّ و جلّ- را: وَ ارْتَقِبُوا إِنِّي مَعَكُمْ رَقِيبٌ‏ ؛ و منتظر باشيد كه من نيز با شما منتظر هستم. و فرموده خداى را- عزّ و جلّ-: فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ‏؛ پس منتظر باشيد كه من نيز با شما از منتظرانم. پس بر شما باد صبر كه همانا گشايش و فرج بر نوميدى غالب مى‏آيد، و كسانى كه پيش از شما بودند از شما صبورتر بودند. 1500- و في اكمال الدين: بإسناده عن البزنطي قال: قال الرضا عليه السّلام: ما أحسن الصبر و انتظار الفرج، أما سمعت قول اللّه عزّ و جلّ: وَ ارْتَقِبُوا إِنِّي مَعَكُمْ رَقِيبٌ‏ و قوله عزّ و جلّ: فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ‏ فعليكم بالصبر فإنّه إنّما يجي‏ء الفرج على اليأس و قد كان الّذين من قبلكم أصبر منكم.
  7. و در همان كتاب به سند خود از محمد بن مسلم آورده كه گفت: شنيدم حضرت ابو عبد اللّه امام صادق عليه السّلام مى‏فرمود: به درستى كه پيش از [ظهور] حضرت قائم- عليه الصلاة و السلام- از سوى خداوند- عزّ و جل- براى مؤمنين، نشانه‏هايى خواهد بود. عرض كردم: آن نشانه‏ها چيست خداوند مرا فداى تو گرداند؟ 1501- و فيه: بإسناده عن محمّد بن مسلم قال: سمعت أبا عبد اللّه عليه السّلام يقول: إنّ قدّام‏ القائم عليه الصلاة و السلام علامات تكون من اللّه عزّ و جلّ للمؤمنين، قلت: و ما هي جعلني اللّه فداك؟
  8. فرمود: آن فرموده خداى- عزّ و جل- است: وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ؛ و البته شما را مى‏آزماييم. يعنى: مؤمنين را پيش از خروج حضرت قائم عليه السّلام بِشَيْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرِينَ‏ ؛ به چيزى از ترس و گرسنگى و نقصان اموال و نفوس و آفات زراعت، و مژده و بشارت بده صابران را. قال: ذلك قول اللّه عزّ و جلّ: وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ‏- يعني المؤمنين قبل خروج القائم عليه السّلام- بِشَيْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرِينَ‏
  9. فرمود: آن‏ها را آزمايش مى‏كند به مقدارى ترس از پادشاهان بنى فلان در آخر حكومتشان، و گرسنگى به گرانى نرخ‏هاى‏شان، (و نقصان اموال) فرمود: كسادى تجارت‏ها و كمى بازده، (و نقصان نفوس) فرمود: مرگ فراگير و زودرس (و نقصان زراعت‏ها) فرمود: كمى رشد و حاصل آنچه كشت مى‏شود، (و بشارت ده صابران را) در آن هنگام به زود رسيدن خروج قائم عليه السّلام. قال: يبلوهم بشي‏ء من الخوف من ملوك بني فلان في آخر سلطانهم، و الجوع بغلاء أسعارهم، و نقص من الأموال، قال: كساد التجارات، و قلّة الفضل، و نقص من الأنفس، قال: موت ذريع، و نقص من الثمرات، قال: قلّة ريع ما يزرع، و بشّر الصابرين عند ذلك بتعجيل خروج القائم عليه السّلام،
  10. سپس امام صادق عليه السّلام به من فرمود: اى محمد، اين است تأويل آن، خداى تعالى مى‏فرمايد: وَ ما يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ‏؛ و تأويل آن را كسى نمى‏داند جز خداوند و راسخان در علم. ثمّ قال عليه السّلام لي: يا محمّد، هذا تأويله، إنّ اللّه تعالى يقول:وَ ما يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ‏.
  11. و در تفسير نيشابورى از پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و اله وسلم روايت آمده كه فرمود: يكديگر را به معروف امر، و از منكر نهى كنيد، پس هرگاه ديدى شخص فرومايه‏اى اطاعت مى‏شود و هواى نفس پيروى مى‏گردد، و دنيا ترجيح داده مى‏شود، و هر صاحب‏رايى نظر خود را مى‏پسندد، 1502- و في تفسير النيسابوري: عن النبيّ صلى اللّه عليه و اله و سلم أنّه قال: ائتمروا بالمعروف، و تناهوا عن المنكر، حتّى إذا ما رأيت شحّا مطاعا، و هوى متّبعا، و دنيا مؤثرة، و إعجاب كلّ ذي رأي برأيه،
  12. پس بر تو باد خودت، و كار عوام را واگذار، و همانا كه در پس شما روزهايى خواهد بود كه صبر در آن‏ها همچون آتش سرخ به كف داشتن است، به عمل‏كننده [به وظيفه‏اش‏] از آن‏ها همچون پاداش پنجاه تن كه عمل او را [در زمان‏هاى ديگر] انجام دهند عطا مى‏شود. فعليك نفسك، و دع أمر العوامّ، و إنّ من ورائكم أيّاما، الصبر فيهنّ كقبض الجمر، للعامل منهم مثل أجر خمسين رجلا يعملون مثل عمله. مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم(عليه السلام)، ج‏2، ص: 349
  13. و در غيبت نعمانى به سند خود از امام صادق از پدرش عليهما السّلام آورده كه فرمود: مؤمنان آزمايش مى‏شوند و خداوند آنان را نزد خود از هم تمييز مى‏دهد، همانا خداوند مؤمنان را از بلا و تلخى‏هاى دنيا ايمن نداشته، و ليكن آن‏ها را از كورى و بدبختى در آخرت ايمن داشته است، سپس امام باقر عليه السّلام فرمود: حضرت حسين بن على عليهما السّلام كشتگان خود را [در سرزمين كربلا] كنار هم مى‏گذاشت -1503- و في النعماني: بإسناده عن الصادق عليه السّلام عن أبيه عليه السّلام أنّه قال:المؤمنون يبتلون، ثمّ يميّزهم اللّه عنده إنّ اللّه لم يؤمن المؤمنين من بلاء الدنيا و مرائرها، و لكن آمنهم فيها من العمى و الشقاء في الآخرة، ثمّ قال: كان عليّ بن الحسين بن عليّ عليهم السّلام يضع قتلاه بعضهم إلى بعض،
  14. سپس مى‏فرمود: كشتگان ما كشتگان پيغمبران هستند. و در همان كتاب به سند خود از امام زين العابدين عليه السّلام آورده كه فرمود: دوست مى‏داشتم كه [در گفتار] آزاد بودم و سه كلمه با مردم سخن مى‏گفتم، ثمّ يقول:
  15. قتلانا قتلى النبيّين. 1504- و فيه: بإسناده عن زين العابدين عليه السّلام، قال: لوددت أنّي تركت‏ فكلّمت الناس ثلاثا،
  16. آن‏گاه خداوند آنچه مى‏خواست درباره من انجام مى‏داد، ولى عهدى است كه با خدا بسته‏ايم كه صبر كنيم. سپس اين آيه را تلاوت كرد: وَ لَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَ مِنَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا أَذىً كَثِيراً وَ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ ذلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ ؛ و همانا شما از كسانى كه پيش از شما كتاب آسمانى بر آنان نازل گشت و از آنان كه شرك ورزيدند [طعنه‏ها و] آزار بسيار خواهيد شنيد و اگر صبر كنيد و تقوا پيشه سازيد سبب نيرومندى و قوت يافتن در كارها است. ثمّ قضى اللّه فيّ ما أحبّ، و لكن عزمة من اللّه أن نصبر، ثمّ تلى هذه الآية: وَ لَتَعْلَمُنَّ نَبَأَهُ بَعْدَ حِينٍ‏ ثمّ تلا أيضا قوله تعالى: وَ لَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَ مِنَ‏الَّذِينَ أَشْرَكُوا أَذىً كَثِيراً وَ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ ذلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ. مكيال المكارم في فوائد دعاء للقائم(عليه السلام)، ج‏2، ص: 335
  17. و در همان كتاب از آن حضرت عليه السّلام حديثى آمده كه در بحث مرابطه ان شاء اللّه خواهيم آورد، تا آن‏جا كه فرموده: ... و مؤمنان مرابطه و صبر كنند و يكديگر را به صبر وادارند تا اين‏كه خداوند حكم فرمايد، و اوست بهترين داوران. و روايات بسيار ديگرى كه در جاى خود ياد شده است. 1505- و فيه: عنه عليه السّلام في حديث يأتي في المرابطة إن شاء اللّه- إلى أن قال:و يرابط الّذين آمنوا و يصبرون و يصابرون حتّى يحكم اللّه و هو خير الحاكمين‏ إلى غير ذلك من الروايات الكثيرة، المذكورة في محلّها،
  18. خلاصه اين‏كه حال و وضع مؤمن در گرفتارى‏ها و بليّات آن است كه در ديوان منسوب به مولايمان امير مؤمنان على عليه السّلام آمده: و بالجملة فحال المؤمن في البليّات ما ذكر في الديوان المنسوب إلى مولانا أمير المؤمنين عليه السّلام: إذا زيد شرّا زاد صبرا كأنّما ..... هو المسك ما بين الصلابة و الفهر ..... السحق و الحرّ إصطبارا على الشرّ- لإن فتّيت المسك يزداد طيبة على‏...... اگر شر و گرفتارى بر او زياد شود بر صبر خود مى‏افزايد، او همچو مشك است در ميان ابزارهاى ساييدن آن زيرا كه خورده‏هاى مشك عطر و بويش با ساييدن و حرارت بيشتر مى‏شود از جهت صبر بر گرفتارى. مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم(عليه السلام)، ج‏2، ص: 350
  19. توجه: از آنچه ياد كرديم معلوم شد كه صبر در زمان غيبت امام عليه السّلام بر چند گونه است؛ از جمله: تنبيه: قد تبيّن ممّا ذكرنا أنّ الصبر في زمان غيبة الإمام عليه السّلام على أقسام،
  20. صبر بر طول غيبت، به اين‏كه از شتابزدگى كه به سبب طولانى شدن غيبت دل‏هاى‏شان قساوت مى‏گيرد نباشد، كه شتابزدگان در مورد امام عليه السّلام به ترديد افتند، و اين عنوان در امر بيست و دوم گذشت. فمنها: الصبر على طول الغيبة بأن لا يكون من المستعجلين، الّذين يقسو قلوبهم بسبب طول الغيبة فيرتابون في أمر الإمام عليه السّلام، و قد مرّ هذا العنوان في الأمر الثاني و العشرين فراجع.
  21. صبر كردن مؤمن بر آنچه از آزار و استهزاء و تكذيب و مانند آن‏ها از مخالفين خود مى‏بيند. و منها: الصبر على ما يصيب المؤمن من أذى المخالفين و استهزائهم و تكذيبهم و نحوها.
  22. صبر بر اقسام بلاها و محنت‏هايى كه بر او وارد مى‏شود، كه بعضى از آن‏ها در آيه شريفه ياد گرديد، خداى تعالى فرمايد: وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ .... و منها: الصبر على أقسام البلايا و المحن الواردة الّتي ذكر بعضها في الآية الشريفة في قوله تعالى: وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ‏ الآية.

صبر بر آنچه از گرفتارى مؤمنين به دست معاندين و آزار مخالفين نسبت به ايشان مى‏بيند، در صورتى كه نتواند آن‏ها را خلاص كند و از ايشان دفاع نمايد، كه در اين حال وظيفه او صبر و دعا كردن است. و اقسام ديگر صبر كه مؤمن هنگام ابتلا درمى‏يابد. و منها: الصبر على ما يرى من ابتلاء المؤمنين بالمعاندين و إيذاء المعاندين لهم إذا لم يتمكّن من استخلاصهم و المدافعة عنهم، فإنّ وظيفته حينئذ الصبر و الدعاء إلى غير ذلك من الأقسام الّتي يقف عليها المؤمن عند ابتلائه.مكيال المكارم في فوائد دعاء للقائم(عليه السلام)، ج‏2، ص: 336«اللهم صل على محمد! و آل محمد! وَ عَجِّلْ‏ فَرَجَهُمْ

@Aseman_Mag

ما را دنبال کنید