نهج البلاغه - امیر المومنین - متقین 41- 42- 2- از ستایش دیگران بیمناکند

2بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  1. فهرست امیر المومنین - متقین 41- 42- 2- از ستایش دیگران بیمناکند «اذا زکى احدهم خاف مما یقال له فیقول أنا أ علم  بنفسى من غیرى و ربى ا علم  منى بنفسى، اللهم لا تؤ اخذنى بما یقولون و اجعلنى أفضل مما یظنون و اغفرلى مالا ی علم ون» ترجمه: «هرگاه یکى از آنها (متقین) ستوده شود، از آنچه بر او گفته مى‏شود به هراس مى‏افتد و مى‏گوید: من از دیگران نسبت به خود آگاه‏ترم و پروردگارم به نفس من از خود من آگاه‏تر است (مى‏گوید) خدایا! مرا به آنچه مى‏گویند مگیر و مؤاخذه مکن! و مرا بهتر از آنچه گمان مى‏کنند قرار ده، و آنچه را از اعمالم نمى‏دانند بیامرز!»
  2. نقّادى از خود.- از فراز بالا به دست مى‏آید که: 1- مدح مداحان و ثناء ثناخوانان در متقین تأثیر نکرده
  3. 2- متقین نقّاد خویشتن هستند، وقتى مدح مى‏شنوند، به انتقاد از خود مى‏پردازند.
  4. 3- متقین در مقام خودشناسى پیشرفته و خود را شناخته‏اند، این خودشناسى و معرفت نفس زیربناى دو
  5. شناخت خویش مشکلترین کارها - مسئله مهم قابل بحث در درجه اول شناسائى خویشتن است،
  6. موانعى از درون و حجابهائى شروع کنیم که فرمود: «من عرف نفسه فقد عرف ربه؛
  7. قلب مصنوعی - چهار تفسیر براى این عبارت ممکن است بشود که اجمالا اشاره مى‏کنیم:
  8. قلب را اگر دقیقاً نظر کند، بر وجود خدا گواهى مى‏دهد، نقل شد که قلب مصنوعى به هزینه حدود
  9. دو میلیون برابر جمعیت زمین - آجرهاى ساختمانى بدن به طور متوسط ده میلیون میلیارد سلول در بدن
  10. برهان علت ومعلول - کسى که مخلوق است و معلول،  علم  پیدا مى‏کند که خالق و علتى هست،
  11. برهان ( فقر و غنا) 3 منبع مستقل و بى‏نیازى (یا أَیُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْ فقراءُ إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ)
  12. یافتن خداوند از طریق شهود -«ما کُنتُ أعبُدُ شیئاً لم ارَ لَمْ تَرَه الابْصار بِمشاهدة العَیان ولکن رَأَتْهُ القُلوبُ بِحَقائِق الایمان»:
  13. ولى با بصیرت توان دید». «من عرف نفسه بال علم  و القدرة عرف ربه بال علم  و القدرة». (کُنْ فَیَکُونُ)*
  14. حقیقت و ذات نفس و روح - وَ یَسْئَلُونَکَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی‏. چگونه مدعى هستیم
  15. چهار نفس داریم - «اریدُ انْ تَعُرّفنى نفسى قال یا کمیل و أىُّ الانفس تُریدُ انْ اعرفَک قُلتُ یا مولاى‏ هل هى الّا نفس واحدة قال یا کُمیل انّما هى اربَعةٌ النّامیةُ النّباتِیَهُ و الحِسیَّة الحیوانیة و الناطِقة القُدسِیّة و الکُلیّةُ الالهَیةُ وَ لِکُلِ واحِدة مِنْ هذهِ خَمسُ قُوى و خاصیتان ...»:
  16. در مورد عبارت «من عرف نفسه فقد عرب ربّه» مرحوم علامه طباطبائى کلامى دارند که مى‏توانید
  17. خود را نشناخته‏ایم، چرا؟- «فَتَبارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِینَ».چرا پرهیزگاران خود را شناخته و ما هنوز
  18. این خودشناسى دو مانع دارد:«احثُوا التّرابَ فى وجوه المدّاحین» «خاک بر صورت مدح کنندگان
  19. دوم حجابهاى درونى است آنها نفس خود را شناخته‏اند، و مى‏دانند در همه احوال باید با آن مبارزه کرد.
  20. مردى به نام «مجاشع» بر پیامبر  کیف الطّریق الى مَعْرفة الحقّ؟ فَکَیف الطّریق الى موافقة الحقّ؟
  21. «اى رسول خدا طریق شناخت حق چیست؟ طریق موافقت حق چگونه است؟ فرمود: مخالفت نفس،
  22. گفت: یا رسول الله (صلى الله علیه وآله) راه کسب رضاى حق چیست؟ فرمود: سخط و غضب بر نفس،
  23. گفت: اى رسول خدا (صلى الله علیه وآله) راه رسیدن به حق چیست؟ فرمود: دورى از نفس،
  24. گفت: اى رسول الله (صلى الله علیه وآله) راه اطاعت حق چیست؟ فرمود عصیان و نافرمانى از نفس،
  25. گفت: اى رسول خدا (صلى الله علیه وآله) راه ذکر و یاد حق چیست؟ فرمود: فراموش کردن نفس،
  26. گفت: اى رسول خدا (صلى الله علیه وآله) راه مقام انس و مأنوس شدن با حق چیست؟ فرمود: ترس
  27. متقین از مدح مداحان متنفرند، (فَلا تُزَکُّوا أَنفسکُمْ هُوَ أَ علم  بِمَنِ اتَّقى‏ «و خودستائى نکنید او که آفریننده
  28. در ذیل این آیه (فَلا تُزَکُّوا أَنفسکُمْ هُوَ أَ علم  بِمَنِ اتَّقى‏-نفسهاى خود را بزرگ نشمارید و مدح نکنید
  29. خداوند عزوجل آگاه تقوی شماست - «لا یَفْتَخِر احَدُکُم بکثرة صلاتِه و صِیامِه و زکاتِه و نُسُکِه لانّ اللّهَ عزّوجلّ ا علم  بمن اتّقى منکم»:
  30. اعمال ما از خود ما آگاهتر - آن وقت دست به دعا برمى‏دارند و از خداوند سه چیز مى‏خواهند:
  31. عجب موجب سخط-1- خدایا اگر این صفات که اینها مى‏گویند در ما نیست به خاطر آن ما را مؤاخذه و عتاب نفرما.
  32. درجاتمان را والاتر گردان -2-  اگر این صفات واقعاً با ما است ما از تو مى‏خواهیم
  33. مارا مورد عفو بخشش قرارده -3- خدایا آنچه از لغزشها و گناهان که تو عالم بر آن هستى و بر غیر
  34. مرحوم الهى در ذیل این فراز (اذا زکى احدهم خاف مما یقال له فیقول انا ا علم  بنفسى من غیرى و ربى ا علم  بى من نفسى اللهم لا تؤاخذنى بما یقولون و اجعلنى افضل مما یظنون و اغفرلى مالا ی علم ون) چنین گوید:
  1. همى گویند در پاسخ که ما را
 

سریرت هست بر خویش آشکارا

  1. پس آن گه با نیاز عشق دمساز
 

همى گویند کاى داناى هر راز

  1. همى گوید به دل که‏اى پاک یزدان‏
 

مرا برتر زهر پندار گردان‏

  1. ببخشا آنچه مستور است از ایشان‏
 

زکار زشت و افکار پریشان‏

  1. چو آن فرزانگان هشیارى ام بخش‏
 

وز این خواب گران بیدارى ام بخش‏

  1. به نور عشق جانم را بیفروز
 

شبم اى ماه گردان غیرت روز

     
  1. اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقین)، ج‏2، ص: 137

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

@Aseman_Mag

ما را دنبال کنید