مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم (عليه السلام)، ج‏1، ص: 151-152 حرف «ش»«حرف الشين»

0. -«سایت : پایگاه شخصی حسین صفرزاده -https://hosein128.ir/
1. «نهج البلاغه فرزاد -@nahjolbalaghehfarzad 0-
2. »وبلاگ صفرزاده-  https://safarzade.blog.ir 
3. «بِسْمِ‏ اللَّهِ‏ الرَّحْمنِ‏ الرَّحِيمِ‏»
4. «اللهم صل على محمد! و آل محمد! وَ عَجِّلْ‏ فَرَجَهُمْ»
5. مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم  (عليه السلام)، ج‏1، ص: 151-152
6. حرف «ش»«حرف الشين»
7. 1- شجاعت آن حضرت عليه السّلام-1- شجاعته عليه السّلام
8. از آنچه در بحث جنگ و جهاد آن جناب آورديم، و نيز در بحث‏هاى علم آن حضرت و قتل كافرين بيان خواهيم داشت، اين مطلب نيز واضح مى‏گردد.
9. 2- شفاعت آن حضرت عليه السّلام براى ما- ان شاء اللّه تعالى2- شفاعته عليه السّلام لنا إن شاء اللّه تعالى‏
10. در غاية المرام از طريق عامّه از امير المؤمنين عليه السّلام روايت است كه 241- في غاية المرام: من طريق العامّة، عن أمير المؤمنين عليه السّلام قال:
11. فرمود: رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله فرمود: من آورنده [و رساننده‏] شما به حوض [كوثر] هستم و تو اى على! ساقى هستى و حسن حمايت‏كننده، و حسين فرمان‏دهنده، و على بن الحسين تقسيم‏كننده، و محمد بن على نشر دهنده، و جعفر بن محمد بسيج‏كننده، و موسى بن جعفر شمارنده محبان و مبغضان و بازدارنده منافقان، و على بن موسى زينت‏بخش مؤمنين، و محمد بن على فرودآورنده اهل بهشت به منزلگاه‏هايشان و درجاتشان، و على بن محمد خطيب و سخنور شيعيانش و تزويج‏كننده آن‏ها با حور العين، و حسن بن على چراغ اهل بهشت است كه از آن روشنى مى‏گيرند، و مهدى شفاعت‏ تبيّن ممّا مرّ في حربه و جهاده، و يأتي في علمه و في قتل الكفرة.^[1] قال رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله و سلم: أنا واردكم على الحوض، و أنت يا عليّ الساقي‏^[2] و الحسن الذائد^[3]، و الحسين الآمر، و عليّ بن الحسين الفارض، و محمّد بن عليّ الناشر، و جعفر بن محمّد السائق، و موسى بن جعفر محصي المحبّين و المبغضين، و قامع المنافقين، و عليّ بن موسى مزيّن المؤمنين، و محمّد بن عليّ منزل أهل الجنّة في درجاتهم، و عليّ بن محمّد خطيب شيعته و مزوّجهم الحور العين، و الحسن بن عليّ سراج أهل الجنّة يستضيؤن به،

مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم (عليه السلام)، ج‏1، ص: 150

كننده آن‏ها است روز قيامت، روزى كه خداوند اجازه نمى‏دهد شفاعت را جز به كسى كه شفاعت او را بخواهد و به او راضى باشد.[4] و المهديّ شفيعهم يوم القيامة، حيث لا يأذن اللّه إلّا لمن يشاء و يرضى.^[5]

12. مى‏گويم: سرّ اين‏كه شفاعت به مولاى ما حضرت حجّت عليه السّلام اختصاص داده شده- با اين‏كه همه آن‏ها عليهم السّلام روز قيامت شفيع هستند- اين است كه: شفاعت ايشان شامل كسانى كه منكر مولاى ما صاحب الزمان باشند نمى‏گردد. (پس براى آن‏ها نه شفاعت‏كننده‏اى هست و نه دوست دلسوز و صميمى)[6] هرچند كه به امامت ساير امامان عليهم السّلام معتقد باشند. أقول: السرّ في تخصيص الشفاعة بمولانا الحجّة صلوات اللّه عليه مع أنّهم جميعا شفعاء يوم القيامة، أنّ شفاعتهم لا تشمل المنكرين لمولانا صاحب الزمان عليه السّلام، فمالهم من شافعين* و لا صديق حميم‏^[7] و إن أقرّوا بمن سبقه من الأئمّة الطاهرين.
13. به‏همين جهت است كه در حديثى در كمال الدين از امام صادق عليه السّلام روايت شده كه فرمود: هركس به امامت پدران و فرزندانم اقرار داشته باشد ولى مهدى از فرزندان مرا انكار نمايد، مانند آن است كه به همه پيغمبران اقرار و اعتقاد داشته باشد و محمد صلّى اللّه عليه و اله را انكار كند.[8] 242- و لهذا ورد في الحديث المرويّ في كمال الدين، عن الصادق عليه السّلام: من أقرّ بالأئمّة من آبائي و ولدي، و جحد المهديّ من ولدي، كان كمن أقرّ محمّدا صلى اللّه عليه و آله و سلم- الخبر.^[9]
14. به‏همين مضمون روايات ديگرى نيز هست كه آن‏چه آورده‏ايم براى اهل بصيرت و عبرت بس است. بجميع الأنبياء، و جحد  و في معناه روايات اخر، و فيما ذكرناه كفاية لمن اعتبر.
15. 3- شهادت آن حضرت عليه السّلام براى ما- 3- شهادته عليه السّلام لنا
16. در كافى در تفسير آيه شريفه: فَكَيْفَ إِذا جِئْنا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَ جِئْنا بِكَ عَلى‏ هؤُلاءِ شَهِيداً؛[10] پس چگونه است حال، آن‏گاه كه از هرطايفه‏اى گواهى آريم و تو را برايشان گواه آوريم. از حضرت امام صادق عليه السّلام منقول است كه فرمود: تنها درباره امت محمد صلّى اللّه عليه و اله نازل شده، در هرقرنى امامى از ما بر اين امت شاهد و ناظر است و محمد صلّى اللّه عليه و اله گواه بر ما است.[11]
17. و نيز از آن حضرت منقول است فرمود: ما شاهدان بر مردم هستيم، پس هرآن‏كه ما را تصديق كند روز قيامت تصديقش نماييم و هرآن‏كه ما را تكذيب كند روز قيامت تكذيبش نماييم.[12] 243- في الكافي في تفسير قوله تعالى: فَكَيْفَ إِذا جِئْنا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَ جِئْنا بِكَ عَلى‏ هؤُلاءِ شَهِيداً^[13] عن أبي عبد اللّه عليه السّلام، قال: نزلت في امّة محمّد صلى اللّه عليه و آله و سلم خاصّة، في كلّ قرن منهم إمام منّا شاهد عليهم، و محمّد صلى اللّه عليه و آله و سلم شاهد علينا.^[14]
18. و از امام ابو جعفر باقر عليه السّلام روايت است كه درباره آيه: وَ كَذلِكَ جَعَلْناكُمْ أُمَّةً وَسَطاً؛[15] و چنين است كه شما را امّتى ميانه قرار داديم. فرمودند: ما امّت ميانه هستيم و ماييم گواهان خداوند- تبارك و تعالى- بر خلق او و حجّت‏هاى الهى در زمين او.[16] 244- و عنه عليه السّلام قال: نحن الشهداء على الناس، فمن صدّق صدّقناه يوم القيامة، و من كذّب كذّبناه يوم القيامة.^[17]  245- و عن أبي جعفر عليهما السّلام في قوله تعالى: وَ كَذلِكَ جَعَلْناكُمْ أُمَّةً وَسَطاً ...^[18]، قال: نحن الامّة الوسط، و نحن شهداء اللّه تبارك و تعالى على خلقه، و حججه في أرضه، الخبر.^[19]

مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم (عليه السلام)، ج‏1، ص: 151

19. و از امير المؤمنين على عليه السّلام آمده كه فرمود: خداوند تبارك و تعالى ما را پاكيزه گردانيد و ما را معصوم نمود و شاهدان بر خلقش قرار داد و حجّت خود در زمين ساخت و ما را همراه قرآن و قرآن را همراه ما كرد كه نه ما از آن جدا شويم و نه آن از ما جدا گردد.[20]  246- و عن أمير المؤمنين عليه السّلام، قال: إنّ اللّه تبارك و تعالى طهّرنا و عصمنا و جعلنا شهداء على خلقه، و حجّته في أرضه، و جعلنا مع القرآن، و جعل القرآن معنا، لا نفارقه و لا يفارقنا.^[21]
20. 4- شرافت آن حضرت عليه السّلام- 4- شرفه عليه السّلام
21. در بحار از نعمانى به سند خود آورده كه از حضرت امام صادق عليه السّلام سؤال شد: آيا قائم  عليه السّلام متولد شده است؟ فرمود: خير، البته اگر زمان او را درك مى‏كردم در طول زندگى همراهى‏اش مى‏نمودم.^[22] 247- في البحار، عن النعماني: بإسناده، سئل أبو عبد اللّه عليه السّلام: هل ولد القائم ؟ قال: لا، و لو أدركته لخدمته أيّام حياتي.^[23]
22. مى‏گويم: اى خواننده خردمند در اين فرمايش دقّت و تأمّل كن و با اين تأديب تربيت شود تا مبادا- خداى ناكرده- به جاى خدمت و همراهى در طول زندگى، آن حضرت عليه السّلام را با كردارهاى ناپسند و گفتارهاى شمشير مانند اذيت كنى و آزار دهى.  أقول: تأمّل أيّها اللبيب، و تأدّب بهذا التأديب، و لا تؤذه أيّام حياتك بصنوف سيّئاتك، و سيوف كلماتك.
23. حرف «ص» «حرف الصاد»1- صبر آن حضرت عليه السّلام
24. در حديث لوح كه در كمال الدين و غير آن به طرق مختلفى روايت شده، در وصف حضرت قائم - عجّل اللّه فرجه الشريف- آمده: كمال موسى، و درخشندگى عيسى، و صبر ايوب، در وجود اوست.
25. و در بحث بلاى آن حضرت مطالبى در اين زمينه گذشت و چه خوش گفته‏اند:

248- في حديث اللّوح المرويّ في كمال الدين و غيره، بعدّة طرق في وصف القائم  عليه السّلام: عليه كمال موسى، و بهاء عيسى، و صبر أيّوب، الخبر.^[24]

و مرّ في بلائه ما يدلّ عليه، و نعم ما قيل:

26. اندوهى كه من دارم كم‏ترين مقدارش را يعقوب نداشت، و همه بلاى ايوب قسمتى از ابتلاى من است.

زيرا كه انواع بلا بر آن حضرت جمع شده و طولانى شدن آن موجب شدّت مصيبت و ابتلا مى‏باشد. ساعتى بينديشيد، حقيقت مطلب برايتان روشن مى‏شود. پس بر شما باد كه براى دل پرخون آن حضرت دعا كنيد و فرجش را از خداوند متعال بخواهيد. لأنّه قد جمع له أنواع البلاء، و طول ذلك يوجب اشتداده، و أنت إذا تفكّرت ساعة ظهر لك حقيقة ما ذكرت، فعليك بالدعاء له و طلب الفرج له من اللّه تعالى شأنه.

27. حرف «ض» «حرف الضاد»
28. 1- ضيافته عليه السّلام 1- ضيافت (مهمانى) آن حضرت عليه السّلام
29. در دار السلام از قصص الانبياء نقل كرده كه ابراهيم عليه السّلام را ابو الضيفان كنيه داده بودند، او چنان‏

______________________________
(1). كافى: 1/ 191.

(2). بحار الانوار: 51/ 148.

مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم (عليه السلام)، ج‏1، ص: 152

بود كه ناهار و شام جز با مهمان نمى‏خورد، و چه‏بسا يك فرسنگ يا دو فرسنگ و يا بيشتر راه مى‏رفت تا مهمانى بيابد، و ضيافت او تا روز قيامت برپا است و همين شجره مباركه‏اى كه خداوند تعالى مى‏فرمايد: يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَكَةٍ؛^[25] از درخت مباركى روشنى مى‏يابد. 249- روي في دار السلام عن قصص الأنبياء: أنّ إبراهيم عليه السّلام كان يكنّى بأبي الضيفان، و كان لا يتغدّى و لا يتعشّى إلّا مع ضيف، و ربّما مشى ميلا أو ميلين أو أكثر حتّى يجد ضيفا، و ضيافته قائم ة إلى يوم القيامة، و هي الشجرة المباركة الّتي قال اللّه تعالى: يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَكَةٍ^[26].^[27]

30. مى‏گويم: اين ضيافت و مهمانى، ضيافت به وسيله علوم و سنّت‏ها است‏^[28] كه به وجود پيغمبر و امام تا روز قيامت برپا است، و در زيارت روز جمعه چنين مى‏خوانيم: «و أنا يا مولاي فيه ضيفك و جارك»؛ و من اى آقايم در اين روز مهمان تو و در پناه تو هستم. أقول: لا يخفى أنّ هذه الضيافة هي الضيافة بالعلوم و السنن القائم ة بوجود النبيّ و الإمام عليه السّلام إلى يوم القيامة. و في زيارة يوم الجمعة: و أنا يا مولاي فيه ضيفك و جارك.^[29]
31. و در بخش سوم آنچه مناسب اين معنى بود گذشت. سيّد بن طاووس رحمه اللّه در جمال الاسبوع گفته:
32. هرجا كه فرود آيم و راحله‏ام به هرسوى كه روان شود، بر تو وارد مى‏شوم، و در هركجا كه از شهرها باشم، مهمان تو هستم.
33. در اين‏جا خوش دارم حديثى كه بى‏مناسبت با بحث ما نيست بياورم. در كتاب دار السلام به نقل از مشكات طبرسى آمده: مردى به حضرت ابو الحسن امام هادى عليه السّلام عرضه داشت: چگونه است كه ابودلف چهار هزار و يك قريه دارد؟ فرمود: شبى يك مؤمن نزد او مهمان شد، او ظرف بزرگى خرما- كه تعداد خرماهاى آن چهار هزار و يك دانه بود- نيز به آن مهمان بخشيد، پس خداوند متعال به هردانه خرما يك قريه به او عطا فرمود.^[32] 250- و يعجبني هنا نقل حديث لا يخلو من مناسبة للمقام، ذكره في كتاب دار السلام نقلا عن مشكاة الطبرسي، قال: قال رجل لأبي الحسن صاحب العسكر عليه السّلام: كيف أبو دلف له أربعة آلاف قرية و قرية؟ - فقال عليه السّلام: إنّه ضاف به مؤمن ليلة فزوّده جلّة من تمر كان فيها أربعة آلاف تمرة و تمرة، فأعطاه اللّه تعالى بكلّ تمرة قرية.^[33]

34. حرف «ط»«حرف الطاء»
35. 1- طهارت زمين از ستم به وسيله آن حضرت عليه السّلام- 1- طهارة الأرض به عليه السّلام من الجور
36. در كمال الدين از امام صادق عليه السّلام روايت است كه فرمود: خداوند- تبارك و تعالى- چهارده نور را، چهارده هزار سال پيش از خلقت خلق آفريد كه آن‏ها ارواح ما هستند. عرض شد: يابن رسول اللّه! اين چهارده نور كيانند؟ فرمود: محمّد، على، فاطمه، حسن، حسين، و امامان از فرزندان‏ حسين و آخرين آن‏ها قائم  است كه پس از غيبت بپامى‏خيزد، آن‏گاه دجّال را مى‏كشد و زمين را از هرگونه ستم و ظلمى پاك مى‏كند.^[34] 251- في كمال الدين، عن الصادق عليه السّلام: إنّ اللّه تبارك و تعالى خلق أربعة عشر نورا قبل خلق الخلق بأربعة عشر ألف عام، فهي أرواحنا فقيل له: يابن رسول اللّه، و من الأربعة عشر؟ فقال: محمّد، و عليّ، و فاطمة، و الحسن و الحسين، و الأئمّة من ولد الحسين، آخرهم القائم  الّذي يقوم بعد غيبته، فيقتل الدجّال، و يطهّر الأرض من كلّ جور و ظلم‏^[35]
37. (2). شايد هم ضيافت مادّى و هم ضيافت معنوى باشد كه هرچه به ما مى‏رسد به فيض وجود آن حضرت است.مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم (عليه السلام)، ج‏1، ص: 153
38. در بحار از امير المؤمنين عليه السّلام آمده فرمود: قسم به خدا كه البته من و اين دو فرزندم كشته مى‏شويم و حتما خداوند مردى از فرزندانم را در آخر الزمان برمى‏انگيزد كه خون‏هاى ما را مطالبه مى‏كند، البته او از نظر مردم غايب مى‏شود تا اهل ضلالت از آنان جدا شوند، به‏طورى‏كه جاهلان بگويند: خداى را در آل محمد عليهم السّلام نيازى نيست.^[36] 2- طلب حقوق الأئمّة و المؤمنين و دمائهم‏ 252- في البحار: عن أمير المؤمنين عليه السّلام قال: أما و اللّه، لاقتلنّ أنا و ابناي هذان، و ليبعثنّ اللّه رجلا من ولدي في آخر الزمان يطالب بدمائنا، و ليغيبنّ عنهم تمييزا لأهل الضلالة، حتّى يقول الجاهل: ما للّه في آل محمّد صلى اللّه عليه و آله و سلم من حاجة.^[37]
39. مى‏گويم: در حرف «الف» مناسب اين معنى گذشت، بعدا نيز مطالبى كه بر آن دلالت كند خواهد آمد، ان شاء اللّه تعالى. أقول: مرّ في حرف الألف ما يناسبه، و يأتي ما يدلّ عليه إن شاء اللّه تعالى.^[38]
40. «اللهم صل على محمد! و آل محمد! وَ عَجِّلْ‏ فَرَجَهُمْ»