سایت : پایگاه شخصی حسین صفرزاده -https://hosein128.ir/
نهج البلاغه فرزاد -@nahjolbalaghehfarzad
وبلاگ صفرزاده- https://safarzade.blog.ir
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ»
«اللهم صل على محمد و آل محمد وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ»
کتاب شفاء الصدور ص : 173 تنبيه درعدد انصار الحسین
- عدد قتلاى كربلا كه در ركاب سعادت نصاب سيد الشهداء عليه السلام شهادت يافتند محل خلاف عظيم است و معروف و مشهور بين مورخين كه شيخ مفيد قدس سره در كتاب ارشاد و ابن اثير در كامل و ديار بكرى در خميس و قرمانى در اخبار الدول و غيره و ظاهر محكّى از بلاذرى و واقدى و مداينى و طبرى و سايرين از مهره صناعت بر او اعتماد كردند، آن است كه هفتاد و دو نفر بودند و سى و دو نفر سواره و چهل نفر پياده.
- و در عقد الفريد عبارتى از زحر بن قيس جعفى لعنه الله نقل مىكند كه دلالت دارد بر اينكه هفتاد و هفت نفر بودند.
و در حيات الحيوان و تاريخ خميس همان عبارت را به شمر نسبت داده و در ارشاد و فصول المهمّه نيز از زحر نقل كردهاند كه هفتاد و هشت نفر بودند قال و رد علينا الحسين في ثمانية عشر من اهل بيته و ستين من شيعته [1]
- و اين مطابق آن است كه در بحار از محمد بن ابى طالب نقل كرده كه عدد سرها هفتاد و هشت بود و از عبارت كشى در ترجمه حبيب چنان ظاهر مىشود كه هفتاد مرد بودند كه بذل اموال و اعطاى امان در حق ايشان شد و قبول نكردند و جبال حديد و حدود سيوف و رماح را بنحر و صدر [2]
- در محبت سيد الشهداء تلقى نمودند، و البته چند نفر صبيان هم بودند و اين خبر با روايت هفتاد و هشت اقرب است.
- و در مطالب السئول و فصول المهمه هشتاد و دو نفر گفتهاند.
- و در مروج الذهب و شرح أبو العباس شريشى بر مقامات حريرى هشتاد و هفت نفر ذكر شده.
ابن جوزى در رساله رد على المتعصب العنيد و سبط او و شيخ محمد صبان در تذكره و اسعاف صد و چهل و پنج نفر اختيار كردهاند چهل و پنج سوار و صد پياده و اين عدد را سيد در ملهوف نسبت بحضرت باقر عليه السلام داده.
- و هم در تذكرة الخواص گفته كه قومى گفتهاند كه هفتاد سواره و صد پياده بودند.
- در زیارت ناحیه نقل از اقبال - و در كتاب اقبال سيد اجل ازهد ابن طاوس رضى الله عنه به سند حسن زيارتى از ناحيه مقدسه روايت فرموده كه اسامى شهدا و قتله ايشان غالبا و اشارة بعضى وقايع بعضى از ايشان در او هست و ما از جهت تبرك بآن زيارت كريمه و عموم نفع عين آن زيارت را از نفس كتاب اقبال [3] نقل مىكنيم:
_______________________________________________
- [1] حسين (علیه السلام) با هيجده نفر از خاندانش و شصت تن از پيروانش بر ما وارد شد
- [2] كوههاى آهنين و تيزى شمشيرها و نيزهها را به گلو و سينه..
- [3] عبارت اقبال چنين است: فصل، فيما نذكره من زيارة الشهداء في يوم عاشورا رويناها باسنادنا إلى جدى أبي جعفر محمد بن حسن الطوسى رحمه الله
- باب، آنچه را که در مورد زیارت سیدالشهدا در روز عاشورا ذکر می کنیم، آن را با سند به جدم ابوجعفر محمد بن حسن طوسی رحمه الله نقل کردیم :
- قال: حدثنا الشيخ ابو عبد الله محمد بن احمد بن عياش (الظاهر احمد بن محمد بن عياش لانه معاصر الشيخ، لكن نسختى من الاقبال و من البحار كما ذكرت، فتتبع - منه نور الله قلبه)
- شیخ اباعبدالله محمد بن احمد بن عیاش به ما گفت (الظاهر احمد بن محمد بن عیاش چون معاصر شیخ است ولی نسخ من از الاقبال و من البحر چنانکه اشاره کردم پس می آید - از او نور دل خداست)
- قال حدثنى الشيخ الصالح السلام عليك يا اوّل قتيل من نسل خير سليل من سلالة إبراهيم الخليل صلّى اللّه عليك و على ابيك اذ قال فيك قتل اللّه قوما قتلوك يا بنىّ ما أجرأهم على الرّحمن و على انتهاك حرمة الرّسول على الدّنيا بعدك العفا كانّى بك بين يديه ماثلا و للكافرين قائلا انا عليّ بن الحسين بن عليّ:
- گفت: شیخ الصالح به من گفت سلام بر تو اى اولين كشته از سلسله بهترين ذريه سلسله ابراهيم خليل صلوات الله عليه و آله و سلم آنگاه كه درباره تو فرمود: خداوند قومى را كشت كه تو را به قتل رساندند، پسرم که پس از تو در برابر خدای رحمان حرمت شکنی کردند، چنان که تو را در دستان او و به کافران می گفت الحسین بن علی:
- نحن و بيت اللّه اولى بالنّبي اطعنكم بالرّمح حتّى ينثنى---
اضربكم بالسّيف احمى عن أبي ضرب غلام هاشمىّ عربىّو اللّه لا يحكم فينا ابن الدّعي حتّى قضيت نحبك و لقيت ربّك اشهد انّك اولى باللّه و برسوله و انّك ابن رسوله و ابن حجّته و امينه
- ما و خانه خدا برای پیغمبر سزاوارتریم من با نیزه تو را میکوبم تا خم شود---من تو را با شمشیر می زنم از ضربه زدن به پسر هاشمی، به خدا سوگند، تا زمانی که تو از محبتت به پایان نرسیدی و به تو نرسی برای خدا و رسولش سزاوارترند و اینکه تو پسر رسولش و پسر حجت و امین او هستی
- حكم اللّه على قاتلك مرّة بن منقذ بن النّعمان العبدى لعنه اللّه و اخزاه و من شركه في قتلك و كان عليك ظهيرا اصلاهم اللّه جهنّم و سائت مصيرا و جعلنا اللّه من ملاقيك و مرافقيك و مرافقى جدّك و ابيك و عمّك و اخيك و امّك المظلومة و أبرأ إلى اللّه من قاتليك و
- حکم خدا بر قاتل تو، ابن منقذ بن النعمان عبدی، لعنت خدا بر او باد او و کسانی که با او در کشتن تو شریک بودند و او بر ضد تو بود، خداوند آنها را به جهنم بیندازد و ما را از کسانی قرار دهد که با تو و یاران جدت همراه شوند. پدرت و عمویت و برادرت و مادرت ستمدیده ات و من در پیشگاه خدا از کسانی که تو را کشتند بیزارم.
- اسئل اللّه مرافقتك في دار الخلود و أبرأ إلى اللّه من أعدائك إلى الجحود و السلام عليك و رحمة اللّه و بركاته
- السلام على عبد اللّه بن الحسين، الطّفل الرّضيع المرمى الصريع المتشحّط دما المصعّد دمه في السّماء المذبوح بالسّهم في حجر أبيه
- سلام برطفل شیرخوار، غرق در خون، تیر خورده و کشته شد که خونش به آسمان کشیده شد و با تیری در دامان پدرش ذبح شد
- لعن اللّه راميه حرملة بن كاهل الاسدّى و ذويه
- علی اصغرکشته شده، غرق در خون لعنت خدا بر بن کاهل اسدی و خاندانش،
- السلام على عبد اللّه بن امير المؤمنين مبلى البلاء و المنادى بالولاء في
- درود بر عبدالله بن امیرالمؤمنین، که به مصیبت مبتلا شده و به وفاداری دعوت می کند.
- - از خداوند بخواهید که شما را در سرای ابدیت همراهی کند و از دشمنان ناسپاس شما درود و رحمت و برکات الهی بر شما باد
- حكم الله على قاتلك مرح بن منقذ بن النعمان العبدي، لعنه وجعله شريكا في قتلك،
- قضاوت خداوند در مورد قاتل شما، مره بن منقذ بن النعمان عبدی، او را لعنت کند و او را شریک کشتن شما کند
- واجعلنا ممن يلقاك وأصحاب جدتك أبيك وعمك وأمك المظلومة سيلقونك فليضعك وأسأل الله أن يرافقك في دار الخلود وأن يتخلى عن أعدائك الجاحدين والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته
- و ما را از کسانی که با تو ملاقات می کنند و یاران جدت، پدرت، عمویت، و مادر مظلوم تو را ملاقات می کنند، قرار دهد تو را و از خدا می خواهم که در سرای ابدی تو را همراهی کند و از دشمنان ناسپاس تو دست بردارم و درود و رحمت خدا و برکات او بر تو باد
- فصعد به إلى السماء مضرجا بدمه، لعن أباه حرملة بن كهيل الأسدي وأقاربه من المؤمنين، مبتلى وداعيا إلى الوفاء في الدنيا
- بر عبدالله بن الحسین طفل شیرخوار تیراندازی کرد و در خون او را به آسمان برد، پدرش را لعنت کند، هرمله بن کهیل اسدی و نزدیکانش را از مؤمنان، مصیبت زده و دعوت کننده به وفاداری در دنیا.
- أبو منصور بن عبد المنعم بن النعمان البغدادي رحمه الله، قال:خرج من الناحية سنة اثنين و خمسين و مائتين على يد الشيخ محمد بن غالب الأصفهاني حين وفات أبي رحمه الله و كنت حديث السن و كتبت أستأذن في زيارة مولاي أبي عبد الله و زيارة الشهداء رضوان الله عليهم فخرج إلى منه:
- ابومنصور بن عبدالمنعم بن نعمان بغدادی رحمه الله می گوید: در سال دویست و پنجاه و دو به دست شیخ محمد بن غالب از منطقه خارج شد. -اصفهانی چون پدرم رحمت کند من جوان بودم و برای زیارت سیدالشهداء رضی الله عنه نوشتم:
- بسم الله الرحمن الرحيم إذا أردت زيارة الشهداء رضوان الله عليهم فقف عند رجلي الحسين صلوات الله عليهما فاستقبل القبلة بوجهك فإن هناك حومة الشهداء عليهم السلام
- به نام خداوند الرحمن الرحیم اگر می خواهی سیدالشهدا را زیارت کنی، پای حسین علیه السلام بایست و رو به قبله باش. حلقه سیدالشهدا علیهم السلام و سر تکان دهید
- و أوم و أشر إلى على بن الحسين عليه السلام و قل السلام... إلى آخر الزياره،
- و به علی بن الحسین علیه السلام اشاره کنید و سلام کنید. تا آخرین بازدید،
- (و ظاهرا مراد و به ناحيه حضرت امام حسن عسگرى است. چنانچه در كثيرى از اخبار اين اطلاق شايع است، چه اين تاريخ سابق بر ولادت امام زمان است) منه دام مجده
«اللهم صل على محمد و آل محمد وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ»
