فوائد دعا براى حضرت قائم  عليه السّلام  ، ج‏.2.ص:30 راوى گويد: عرض كردم: دعا براى چه كسى بود؟ فرمود: او مهدى آل محمد عليهم السّلام

«سایت : پایگاه شخصی حسین صفرزاده -https://hosein128.ir/«                                                     

صفرزاده-  https://safarzade.blog.ir 

نهج البلاغه فرزاد -@nahjolbalaghehfarzad 

-«بِسْمِ‏ اللَّهِ‏ الرَّحْمنِ‏ الرَّحِيمِ‏» 

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  1. -مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم  عليه السّلام  ، ج‏.2.ص:30
  2. راوى گويد: عرض كردم: دعا براى چه كسى بود؟ فرمود: او مهدى آل محمد عليهم السّلام است. سپس فرمود: پدرم قربان آن فربه شكم، پيوسته ابرو، باريك ساق، كه شانه‏هايش پهن است، گندمگونى كه با وجود آن از اثر شب‏زنده‏دارى به زردى نيز آميخته است، پدرم فداى كسى كه شب خود را با ركوع و سجود به شمارش ستارگان مى‏گذارند، پدرم قربان كسى كه در راه خدا هيچ ملامت‏كننده‏اى بر او اثر نمى‏كند، چراغ تاريكى، پدرم فداى كسى باد كه قائم به امر خداوند است. قال: قلت: من المدعوّ له؟ قال   عليه السلام: ذاك المهديّ من آل محمّد صلى اللّه عليه و اله و سلم.ثمّ قال   عليه السلام: بأبي المنتدح البطن، المقرون الحاجبين، أحمش الساقين، بعيد ما بين المنكبين، أسمر اللون، يعتاره مع سمرته صفرة من سهر الليل، بأبي من ليله يرعى النجوم ساجدا و راكعا،بأبي من لا يأخذه في اللّه لومة لائم، مصباح الدجى، بأبي القائم بأمر اللّه.
  3. عرضه داشتم: خروج او كى اتفاق مى‏افتد؟ فرمود: هرگاه سپاهيان را در انبار در كرانه فرات و دجله مشاهده كردى، و پل كوفه منهدم و بعضى از خانه‏هاى كوفه سوزانده شد، پس هرگاه آن‏ها را ديدى خداوند آنچه خواهد انجام دهد، هيچ چيز بر امر خداوند غالب و چيره نگردد، و هيچ حكم او را تأخير نيندازد. قلت: متى خروجه؟ قال: إذا رأيت العساكر بالأنبار على شاطئ الفرات و الصراة، و دجلة، و هدم قنطرة الكوفة، و إحراق بعض بيوتات الكوفة، فإذا رأيت ذلك فإنّ اللّه يفعل ما يشاء، لا غالب لأمر اللّه، و لا معقّب لحكمه.
  4. 4- بعد از نماز صبح‏
  5. از مواقعى كه دعا براى تعجيل فرج تأكيد بيشترى دارد، پس از نماز صبح است و دليل بر اين‏ معنى- اضافه بر آنچه در بعد از نماز ظهر گذشت- روايتى است كه مجلسى در كتاب «مقباس» در تعقيب نماز صبح آورده كه: پس از نماز صبح پيش از آن‏كه حرفى بزند صد بار بگويد: «يا ربّ صلّ على محمّد و آل محمّد و عجّل فرج آل محمّد و أعتق رقبتي من النّار» و منها: بعد صلاة الصبح و يدلّ على ذلك مضافا إلى مامرّ بعد صلاة الظهر:1054- ما رواه المجلسيّ (ره) في المقباس في تعقيب صلاة الصبح: قبل أن يتكلّم:أن يقول مائة مرّة مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم ( عليه السلام)، ج‏2، ص: 27
  6. پروردگارا! بر محمد و آل او درود فرست و گشايش كار آل محمد را زودتر برسان و گردنم را از آتش [دوزخ‏] رهايى بخش. يا ربّ صل على محمّد و آل محمّد، و عجّل فرج آل محمّد، و اعتق رقبتى من النّار.
  7. 5- بعد از هر دو ركعت از نماز شب
  8. شاهد بر اين است ياد شدن خصوص اين عنوان در دعايى كه علماى بزرگوار ما- كه خداى‏شان رحمت كند- در تعدادى از كتاب‏هاى معتبر آن را روايت كرده‏اند و بعضى از اصحاب اين دعا را ضمن دعاهايى كه بعد از دو ركعت اول نماز شب وارد شده آورده‏اند. دعا اين است: و منها: بعد كلّ ركعتين من صلاة الليل، و يشهد لذلك وروده بالخصوص في الدعاء المأثور، الّذي ذكره علماؤنا رحمهم اللّه تعالى، في عدّة من الكتب‏ المعتبرة.1055- و قد ذكره بعض الأصحاب في الأدعية الواردة بعد الركعتين الأوليين من صلاة الليل و هو هذا:«اللّهمّ إنّي أسألك و لم يسأل مثلك، أنت موضع مسألة السّائلين و منتهى رغبة الرّاغبين، أدعوك و لم يدع مثلك، و أرغب إليك و لم يرغب إلى مثلك، أنت مجيب دعوة المضطرّين و أرحم الرّاحمين.- پروردگارا! من از تو سؤال مى‏كنم و همچون تويى سؤال نشده (مثلى براى تو نيست تا سؤال گردد)، تو در خواستگاه سؤال‏كنندگان و آخرين مورد روى آوردن توجّه‏كنندگانى. تو را مى‏خوانم و هيچ‏كس چون تو خوانده نشده. و به تو اميد مى‏بندم كه مثل تويى نيست تا به او توجه گردد. تو اجابت‏كننده دعاى بيچارگانى و مهربان‏ترين مهربانانى.
  9. أسألك بأفضل المسائل و أنجحها و أعظمها، يا اللّه يا رحمن يا رحيم، و بأسمآئك الحسنى و أمثالك العليا و نعمك الّتي لا تحصى و بأكرم أسمآئك عليك و أحبّها إليك و أقربها منك وسيلة و أشرفها عندك منزلة و أجزلها لديك ثوابا و أسرعها في الأمور إجابة، از تو درخواست مى‏كنم به برترين و مقبول‏ترين و عظيم‏ترين مسايل، اى خدا! اى بخشنده! اى مهربان! و به نيكوترين اسم‏هايت و برترين نمونه‏هايت و نعمت‏هاى بيرون از شمارت و به گرامى‏ترين اسم‏هايت و محبوب‏ترين آن‏ها نزد تو و نزديك‏ترين آن‏ها از جهت وسيله به سوى تو و والاترين آن‏ها از لحاظ منزلت نزد تو و پربارترين آن‏ها از جهت ثواب و پاداش تو و سريع‏ترين آن‏ها در اجابت امور.
  10. و باسمك المكنون الأكبر الأعزّ الأجلّ الأعظم الأكرم الّذي تحبّه و تهويه و ترضى به عمّن دعاك به فاستجبت له دعآئه، و حقّ عليك أن لا تحرم سآئلك و لا تردّه - و تو را سوگند به اسم مكنونت! آن اسم اكبر اعزّ اجلّ اكرم كه آن را دوست مى‏دارى و به آن توجّه و عنايت دارى و به آن ازهركه تو را بخواند راضى مى‏شوى و دعايش را مستجاب فرمايى و بر تو است كه سائلت را محروم ننمايى و او را رد نكنى.
  11. و بكلّ اسم هو لك في التّورية و الإنجيل و الزّبور و القرآن العظيم و بكلّ اسم دعاك به حملة عرشك و ملآئكتك و أنبيآؤك و رسلك و أهل طاعتك من خلقك أن تصلّي على محمّد و آل محمّد و أن تعجّل فرج وليّك و ابن وليّك، و تعجّل خزي أعدآئه» و تو را سوگند! به هر اسمى كه براى تو است در تورات و انجيل و زبور و قرآن عظيم و به هر اسمى كه حاملان عرشت و فرشتگانت و پيامبرانت و فرستادگانت و فرمانبرداران از آفريدگانت تو را به آن مى‏خوانند كه بر محمد و آل محمد درود بفرستى و اين‏كه فرج و گشايش كار ولىّ خود و فرزند ولىّ‏ات را زود برسانى و در خوارى و رسوايى دشمنانش تعجيل فرمايى و ما را از اصحاب و يارانش قرار دهى و به وجود او اميدمان را روزى فرمايى و به بركت عنايت او دعايمان را مقرون به اجابت نمايى. مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم ( عليه السلام)، ج‏2، ص: 28
  12. مى‏گويم: در كتاب «جمال الصالحين» جملاتى اضافه بر اين در دعاى فوق ديدم: «و تجعلنا من أصحابه و أنصاره و ترزقنا به رجائنا و تستجيب به دعائنا»؛ أقول: وجدت في كتاب جمال الصالحين زيادة في هذا الدعاء، و هي هذه و تجعلنا من اصحابه، و انصاره، و ترزقنا به رجائنا، و تستجيب به دعائنا.
  13. 6- در قنوت نمازها
  14. شاهد بر اين دعاهاى امامان عليهم السّلام براى تعجيل فرج، در تعدادى از قنوت‏هايى است كه از آن‏ها روايت شده، ما آنچه دراين‏باره از ايشان عليهم السّلام به دست ما رسيده در اين‏جا مى‏آوريم، توفيق از خدا است: و منها: في قنوت الصلوات. و يشهد لذلك دعاؤهم عليهم السّلام لهذا الأمر في جملة من القنوتات المأثورة عنهم، و نحن نذكر منها ما وصل إلينا و اللّه الموفّق:
  15. يك: سيد اجل على بن طاووس قدّس سرّه در كتاب «مهج الدعوات» ضمن حديثى كه از ترس طولانى شدن مطلب از آوردن آن خوددارى كرديم، از امام زين العابدين عليه السلامچنين آورده: 1056- أحدها: ما ذكره السيّد الأجلّ عليّ بن طاووس (ره) في مهج الدعوات في حديث تركنا ذكره في هذا الكتاب، حذرا عن الإطناب، عن مولانا زين العابدين عليه السلام:
  16. «اللّهمّ إنّ جبلّة البشريّة و طباع الإنسانيّة و ما جرت عليه تركيبات النّفسيّة و انعقدت به عقود النّشئة تعجز عن حمل واردات الأقضية إلّا ما وفّقت له أهل الاصطفآء و أعنت عليه ذوي الاجتباء. پروردگارا! به راستى كه اصل خلقت بشرى و طبيعت انسانى، و آنچه تركيبات نفسانى بر آن نهاده شده و بندهاى آفرينش به آن بسته است، از تحمل آنچه از قضاها فرا مى‏رسد عاجزند، مگر آنچه برگزيدگانت را بدان موفق فرموده و نخبگانت را بر پذيرش آن يارى داده‏اى.
  17. اللّهمّ و إنّ القلوب في قبضتك و المشيّة لك فى ملكتك - پروردگارا! همانا دل‏ها در قبضه قدرت تو است، مشيّت و خواست در اختيار تو.
  18. و قد تعلم أي ربّ ما الرّغبة إليه في كشفه واقعة لأوقاتها بقدرتك واقفة بحدّك من إرادتك - و اى پروردگار! تو مى‏دانى كه توجه ما به درگاهت از براى برطرف كردنش (- قضا) در جاى خودش از قدرت تو واقع نيست، و در محدوده اراده و خواست تو نيفتاده است، [شرايط و زمينه‏هاى لازم براى برطرف كردنش فراهم نمى‏باشد]،
  19. و إنّي لأعلم أنّ لك دار جزآء من الخير و الشّرّ مثوبة و عقوبة، و أنّ لك يوما تأخذ فيه بالحقّ و من مى‏دانم كه تو را سراى جزا دادن هر خير و شرّى هست، پاداش و كيفر، و تو را روزى است كه در آن به خاطر حق مؤاخذه خواهى فرمود،
  20. و أنّ أناتك أشبه الأشيآء بكرمك و أليقها بما وصفت به نفسك في عطفك و تروّفك و همانا بردبارى تو، شبيه‏ترين چيزها به كرمت و سزاوارترين شى‏ء به آنچه خودت را در عطف و رأفت وصف كرده‏اى مى‏باشد.
  21. و أنت بالمرصاد لكلّ ظالم في وخيم عقباه و سوء مثواه - و تو در كمين هر ستمگرى هستى كه عاقبت كارش وخيم و منزلگاهش سخت خواهد بود.
  22. اللّهمّ و أنّك قد أوسعت خلقك رحمة و حلما و قد بدّلت أحكامك و غيّرت سنن نبيّك و تمرّد الظّالمون على خلصآئك و استباحوا حريمك و ركبوا مراكب الاستمرار على الجرأة عليك. - پروردگارا! و به راستى كه تو رحمت و بردبارى‏ات را بر تمامى خلقت فراگير ساخته‏اى، درحالى‏كه احكام و دستوراتت عوض شد، و سنّت‏هاى فرستاده‏ات تغيير كرد، و ستمگران بر خالصانت سركشى كردند، و هتك حريمت را مباح شمردند، و پيوسته با تجرّى بر ساحت كبريايى تو تاختند.
  23. اللّهمّ فبادرهم بقواصف سخطك و عواصف تنكيلاتك و اجتثاث غضبك، پروردگارا! پس با خشم شكننده‏ات و طوفان‏هاى عقوبتت و غضب ريشه‏كن‏كننده‏ات آن‏ها را برگير،
  24. و طهّر البلاد منهم واعف عنها آثارهم و احطط من قاعاتها و مظانّها منارهم و اصطلمهم ببوارك حتّى لا تبق منهم دعامة لناجم و لا علما لآمّ و لا مناصا لقاصد و لا رائدا لمرتاد. و جهان را از لوث وجودشان پاك گردان، و آثارشان را از آن محو كن، و از صحنه‏ها و مخفى‏گاه‏هاى زمين نشانه‏هاى آنان را برافكن، و با هلاك خويش آن‏ها را از بيخ بركن، تا براى آن‏ها هيچ زمينه‏اى براى روييدن باقى نگذارى و نشانى براى رهروى به سوى آنان نگه ندارى و راه خلاصى برايش ننهى و جايى براى جوينده‏اى ترك نگويى،
  25. اللّهمّ امح آثارهم و اطمس على أموالهم و ديارهم و امحق أعقابهم و افكك أصلابهم و عجّل إلى عذابك السّرمد انقلابهم - پروردگارا! آثارشان را محو فرماى و ثروت‏ها و ديارشان را نابود ساز، و جانشينانشان را هلاك گردان، و اصلابشان را از هم جدا كن، و به عذاب جاودانى‏ات افتادنشان را زودتر برسان
  26. و أقم للحقّ مناصبه و اقدح للرّشاد زناده و أثر للثّار مثيره و أيّد بالعون مرتاده - و مناصب حق را بر پاى دار، و آتش راهنمايى را فروزان‏دار، و براى خونخواهى تهييج‏كننده آن رابرانگيز، و خواسته آن را با كمك خويش تأييد كن،
  27. و وفّر من النّصر زاده حتّى يعود الحقّ بجدّته و ينير معالم‏ مقاصده و يسلكه أهله بالأمنة حقّ سلوكه - و نصرتش را افزون فرماى تا حق با همان تازگى‏اش باز گردد، و نشانه‏هاى پيمودنش روشن شود، و اهل حق با ايمنى راه آن را بپيمايند، و حقّ پيمودنش را أدا نمايند،
  28. إنّك على كلّ شي‏ء قدير»  به راستى كه تو بر هر چيزى توانايى. .مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم ( عليه السلام)، ج‏2، ص: 30
  29. مى‏گويم: بر پژوهنده روشن‏بين مأنوس با كلمات ائمه اطهار عليهم السّلام پوشيده نيست كه اين دعا براى ظهور مولاى غايب از نظرمان حضرت مهدى- ارواحنا فداه- مى‏باشد، و درخواست فرج آن‏ بزرگوار از درگاه پروردگار است، قرائن متعددى نيز در آن هست كه اهل اعتبار آن‏ها را مى‏شناسند. أقول: غير خفّي على المتتبّع البصير العارف المستأنس بكلمات الأئمّة الأطهار أنّ هذا دعاء لظهور مولانا الغائب عن الأبصار، و طلب فرجه من خالق الليل و النهار، و فيه قرائن عديدة قطعيّة يعرفها اهل الإعتبار.
  30. اگر بگوييد: شايد منظور از عبارت: «و براى خونخواهى تهييج‏كننده آن رابرانگيز» مختار باشد. فإن قلت: إنّ المراد بمن يثير الثار لعلّه المختار.
  31. مى‏گويم: بى‏ترديد مراد از آن، حضرت صاحب الزمان است، دعاها و اخبار چندى نيز بر آن دلالت مى‏كند كه در قنوت روايت شده از آن بزرگوار- كه خداوند فرجش را نزديك فرمايد- خواهد آمد. قلت: لا ريب في أنّ المراد به هو صاحب الدار، و يدلّ على ذلك عدّة من الأدعية و الأخبار، و سيأتي ذكره في القنوت المرويّ عنه عجّل اللّه تعالى فرجه
  32. دو: قنوتى كه در حديث مزبور از مولايمان ابو جعفر باقر عليه السلامروايت شده: 1057- الثاني: القنوت المرويّ في الحديث المذكور عن مولانا أبي جعفر الباقر عليه السلامو هو هذا:
  33.  «يا من يعلم هواجس السّرائر و مكامن الضّمآئر و حقآئق الخواطر، يا من هو لكلّ غيب حاضر و لكلّ منسيّ ذاكر، اى كسى كه مى‏داند چه در دل همى گذرد، و چه در باطن‏ها همى پنهان گردد و در خاطره‏ها چه نهفته است، اى آن‏كه هر پنهانى را شاهد و ناظر، و هر فراموش شده‏اى را ذاكر، و بر هر كارى قادر، و به همه چيز ناظر هستى!
  34. و على كلّ شي‏ء قادر و إلى الكلّ ناظر، بعد المهل و قرب الأجل و ضعف العمل و أراب الأمل و آن المنتقل، مدارا به طول انجاميد و اجل نزديك گرديد، و عمل به سستى گراييد، و اميد به نهايت رسيد، و هنگام منتقل شدن فرا رسيد.
  35. و أنت يا اللّه الآخر كما أنت الأوّل مبيد ما أنشأت و مصيّرهم إلى البلى - و تو اى پروردگار! آخرى چنان‏كه اول هستى، آنچه ايجاد فرموده‏اى فنادهنده‏اى، و خلايق را به فرسودگى مى‏رسانى،
  36. و مقلّدهم أعمالهم و محمّلها ظهورهم إلى وقت نشورهم من بعثة قبورهم عند نفخة الصّور و انشقاق السّماء بالنّور - و كارهاى‏شان را به عهده‏شان وامى‏گذارى، و مسؤوليت‏شان را بر پشتشان قرار مى‏دهى، تا وقت پراكنده شدنشان در برانگيخته شدن از قبرهاى‏شان هنگام دميدن در صور، و شكفته شدن آسمان به نور،
  37. و الخروج بالمنشر إلى ساحة المحشر لا ترتدّ إليهم أبصارهم و أفئدتهم هوآء متراطمين في غمّة ممّا أسلفوا - و بيرون گشتن با پراكندگى به صحنه محشر، درحالى‏كه چشم‏هاى‏شان خيره مانده و دل‏هايشان دراضطراب افتاده باشد. از كارهاى گذشته خود در غم فرومانده و از گناهانى كه بر دوش دارند بازخواست شوند،
  38. و مطالبين بما احتقبوا و محاسبين هناك على ما ارتكبوا، الصّحائف في الأعناق منشورة - و آنجا است كه از آنچه مرتكب گرديده‏اند پاى حساب روند، پرونده‏ها در گردن آويخته،
  39. و الأوزار على الظّهور مأزورة لا انفكاك و لا مناص و لا محيص عن القصاص، قد أفحمتهم الحجّة - و سنگينى معاصى بر پشت‏ها فروريخته، نه از او جدا گردد و نه راه خلاصى هست و نه گريزى از قصاص، به راستى كه دلايل، لب‏هاى‏شان را بسته باشد
  40. و حلّوا في حيرة المحجّة و همس الضّجّة، معدول بهم عن المحجّة إلّا من سبقت له من اللّه الحسنى فنجا من هول المشهد -، و در سرگردانى بين راه، و پنهانى ناله، وامانده و از راه ميانه دور افتاده‏اند، مگر آن‏كه پيش‏تر نيكى به او رسيده باشد. كه از
  41. هول آن صحنه و بزرگى حادثه ورود به آن نجات خواهد يافت،اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم 

@Aseman_Mag

ما را دنبال کنید