«سایت : پایگاه شخصی حسین صفرزاده -https://hosein128.ir/«
صفرزاده- https://safarzade.blog.ir
نهج البلاغه فرزاد -@nahjolbalaghehfarzad
-«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ»
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
- -مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم عليه السّلام ، ج.2.ص:10
- سخن مترجم بسم اللّه الرّحمن الرّحيم الحمد للّه ربّ العالمين و الصّلاة و السّلام على محمّد و آله الطّاهرين سيّما مولانا صاحب الزّمان و خليفة الرّحمن الحجّة بن الحسن روحي له الفدآء.
- از روزى كه خداوند، عالم و آدم را آفريد و به ممكنات جامه هستى پوشانيد، قلم تكليف در ميان نهاد و آن را معيار آزمون خلايق قرار داد، تا هركدام بهتر عمل كرد و خوبتر فرمان برد، مقامش بالاتر رود و تقرّب بيشترى يابد. در اين هنگامه گذشت اعصار و گردش روزگار، در فراز و نشيبها و زير و زبر شدنها، در كشاكش مرگ و زندگى و جلوههاى نور و ظلمت و جنگ و ستيز حقّ و باطل، آدمى در بوته آزمايش قرار گرفته
- و پروردگار توانا اين همه صحنه را براى ابتلا و امتحان او برپا فرموده است، تا انسان از استعدادهاى نهفته در وجود خويش بهره گيرد و مراتب معرفت را بپيمايد، و مشمول رحمت مخصوص خداوند گردد. خداوند مىفرمايد: الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَياةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا؛ خدايى كه مرگ و زندگانى را آفريد تا شما بندگان را بيازمايد كه كدام يك از شما نيكوكارتر است. وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ؛ و من جنّ و إنس را نيافريدم مگر براى اينكه مرا [به يكتايى] پرستش كنند.
- وَ كَذلِكَ جَعَلْنا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَياطِينَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِ؛ و اينچنين در برابر هر پيغمبرى دشمنى از شيطانهاى انس و جن برانگيختيم.
- پر واضح است كه امتحان بدون تعليم و توجيه قبلى نامعقول است، لذا خداوند حكيم براى ارشاد و تعليم افراد بشر پيغمبران و رسولان را برانگيخت و امامان را نصب فرمود و تمام ابزارهاى تعليم و تزكيه- از بشارت و انذار و حكمت و ...- را همراهشان ساخت، و چنين فرمود: لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْمِيزانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ ؛ همانا ما پيغمبران خود را با دلايل روشن و معجزات [به سوى خلق] فرستاديم و برايشان كتاب و ميزان عدل نازل كرديم تا مردم به راستى و عدالت گرايند. مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم ( عليه السلام)، ج2، ص: 10
- البته خود معلّمان و مربّيان بشر نيز در معرض آزمايشها بودهاند و پس از انجام هر آزمون به مرتبه و مقام ديگرى نايل مىشدند، و گونههايى از اين ابتلاءها را در قرآن مىخوانيم، از جمله: وَ لَقَدْ عَهِدْنا إِلى آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِيَ وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً؛ و همانا ما با آدم عهدى بستيم و در آن عهد او را استوار و ثابت قدم نيافتيم. وَ إِذِ ابْتَلى إِبْراهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِي قالَ لا يَنالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ؛ و به ياد آور هنگامى كه خداوند ابراهيم را به امورى چند امتحان فرمود و او همه را به جاى آورد، خدا بدو گفت: من تو را به امامت خلق برگزينم. عرض كرد: اين پيشوايى را به فرزندان من نيز عطا فرمايى؟
- فرمود: [آرى اگر صالح و شايسته آن باشند] كه عهد من هرگز به ستمكاران نخواهد رسيد. و در مورد آزمايشهاى ملّتها و امّتها چنين آمده است: أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُونَ؛ آيا مردم چنين پنداشتند كه به صرف اينكه گفتند ما ايمان آوردهايم، رهايشان كنند و بر اين دعوى هيچ امتحانشان ننمايند، و ما اممى كه پيش از اينان بودند را به آزمايش و امتحان آورديم، تا خداوند دروغگويان را از راستگويان كاملا معلوم سازد. وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ؛ و البتّه شما را به گونههايى از ترس و گرسنگى و نقصان اموال و نفوس و آفات زراعت بيازماييم.
- متأسفانه تعداد اندكى از كاروان عظيم انسانها از آزمونها سربلند بيرون آمدند، و هرچه پيغمبر از سوى خداوند براى هدايت مردم مبعوث شد، او را استهزا نمودند و از تعاليم آن مربّيان بزرگ كمتر بهره گرفتند، پيغمبران و پيغمبرزادگان را كشتند و از پيروى آنان سر باز زدند و به سعادت و كمال خود پشت كردند. و از جمله امتحانهاى بزرگ الهى براى عموم افراد بشر، مسأله غيبت حضرت ولى عصر- عجل اللّه فرجه الشريف- مىباشد كه از جهات مختلف امتحانها و آزمايشهايى دربردارد، و هركدام از افراد به فراخور استعداد و ظرفيت خويش، مورد ابتلا و آزمايش قرار مىگيرند.
- حوادث و دگرگونىها و فتنهها و مكتبها و مذهبها و ... انسانها را به حيرت مىافكنند، و آزمونها برايشان پيش مىآورند. در روايات به اين آزمايشهاى سخت تصريح شده و بزرگان دين، مردم را از مردود شدن در آنها برحذر داشتهاند. امامان برحق عليهم السّلام فرمودهاند: «مردم غربال خواهند شد و جز تعداد بسيار اندكى از آن بيرون نخواهند ماند». «دين نگهداشتن در عصر غيبت بسان آتش سرخ در كف داشتن است». مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم ( عليه السلام)، ج2، ص: 11
- «روزگارى فرا خواهد رسيد كه از اسلام جز نامى و از قرآن جز نشانى باقى نماند». «مسجدهايشان -آراسته و معمور، ولى دلهايشان از ايمان تهى باشد». «شيعيان نيز با يكديگر اختلاف كنند، تا آنجا كه بر روى هم آب دهان افكنند و همديگر را تكفير كنند». با اين وصف راه خلاصى از مهالك و خوب بيرون آمدن از امتحانها نيز از احاديث خاندان عصمت عليهم السّلام به وضوح ديده مىشود، و هيچكس نمىتواند ادعا كند كه ندانسته به ضلالت افتاده است.
- ثقة الاسلام كلينى رحمه اللّه از مفضل بن عمر روايت آورده كه گفت: از حضرت امام صادق عليه السلامشنيدم كه مىفرمود: مبادا فاش كنيد، به خدا قسم! امام شما ساليانى از روزگار غايب خواهد ماند و شما در امتحان سخت واقع خواهيد شد، تا اينكه درباره او حرفهاى مختلف گفته مىشود، مرده؛ كشته شده، در كدام وادى رفته است؟
- البته ديدگان مؤمنين بر او گريان خواهد بود، و در امواج حوادث واژگون خواهيد شد همانطور كه كشتى در أمواج دريا واژگون مىشود، پس كسى نجات نمىيابد مگر آنكه خداوند از او پيمان گرفته و در دلش ايمان ثبت گرديده باشد و او را به روحى از جانب خود تأييد نموده باشد. و دوازده پرچم اشتباهانگيز برپا خواهد شد كه نمىدانند به كدام سوى رو كنند.
- راوى گويد: پس گريه كردم و گفتم: پس چه بايد كرد؟ آن حضرت نگاهى به خورشيد افكند كه به ايوان تابيده بود و فرمود: اى ابا عبد اللّه! اين آفتاب را مىبينى؟ گفتم: بله. فرمود: به خدا سوگند! امر ما از آفتاب روشنتر است. راه نجات از مهالك در زمان غيبت دعا كردن براى تعجيل فرج مىباشد، كه در آيات قرآن و روايات ادلّه و شواهد بسيارى بر آن هست،
- از جمله: حضرت امام حسن عسكرى عليه السلامبه احمد بن اسحاق فرمودند:«و اللّه ليغيبنّ غيبة لا ينجو فيها من الهلكة إلّا من ثبّته اللّه عزّ و جلّ على القول بإمامته و وفّقه [فيها] للدّعآء بتعجيل فرجه»؛ به خدا سوگند! [فرزندم مهدى] غيبت خواهد كرد غيبت كردنى، كه در آن نجات نخواهد يافت مگر كسى كه خداى- عزّ و جلّ- او را بر اعتقاد به امامتش ثابت دارد و به دعا كردن براى تعجيل فرجش توفيق دهد.
- و در توقيع شريفى از حضرت ولى عصر- عجل اللّه فرجه الشريف- آمده: و بسيار دعا كنيد براى تعجيل فرج كه همان فرج شما است. و روايات ديگر ....
- در اين كتاب علاوه براينكه مطلب مورد بحث بهطور گسترده و بىنظيرى بررسى شده و با دلايل محكم و شواهد متقن اثبات و روشن گرديده، مطالب و مباحث بسيارى نيز مورد پژوهش و تحقيق قرار گرفته و مسائل جالبى در رشتههاى مختلف علوم و معارف، تحليل و ترسيم شده است كه نشانگر كثرت اطلاع و دقّت نظر و صفاى باطن مرحوم مؤلّف بزرگوار كتاب مىباشد.
- زبان من از حمد و ثنا، و خامه از توصيف شكر و سپاس، و فكر از شمارش نعمتهاى بىپايان خداى- عزّ و جلّ- و الطاف و عنايات بىكران ولىّ اعظمش مولانا حجّة بن الحسن- روحى فداه- عاجز است كه چنين سعادت بزرگى نصيبم دادند و توفيق ترجمه اين اثر مهم به اين حقير و غلام درگاه حضرت صاحب الزمان عليه السلامروزى گرديد. مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم ( عليه السلام)، ج2، ص: 12
- اميد است اين خدمت ناچيز را مولايم- كه گردنم زير بار منّت اوست- از من بپذيرد و از درگاه خداوند خواهانم كه تمام كارهايم را در جهت خدمت به آن حضرت قرار دهد. و نيز رجاء واثق دارم كه خوانندگان عزيز بر آن شوند كه آن دستور بزرگ، يعنى دعا براى تعجيل فرج را بهكار بندند و ديگران را نيز به انجام آن دلالت و ترغيب نمايند و مؤلّف و مترجم و مصحّح و بانى و ناشر را از دعاى خير فراموش نفرمايند.
- شهر مقدس قم- شعبان المعظم 1404 ه. ق.سيد مهدى حائرى قزوينى مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم ( عليه السلام)، ج2، ص: 13
- بخش ششم: اوقات و حالات تأكيد شده براى دعا - الجزء الثانى- الباب السادس «من كتاب مكيال المكارم» في ذكر الأوقات و الحالات الّتي يتأكّد
- از مواردى كه دعا براى حضرت صاحب الزمان- عجل اللّه فرجه الشريف و درخواست ظهور آن جناب از درگاه خداوند، سفارش و تأكيد بيشترى شده، و از آيات و روايات و دليل عقل، شواهدى بر آنها هست در ذيل مىآيد: فيها الدعاء لمولانا الغائب عن الأبصار و مسألة تعجيل فرجه من خالق الليل و النهار، و ما يشهد لذلك من الآيات و الأخبار و دليل العقل و الإعتبار:
- [زمانهايى كه دعا در آن بيشتر تأكيد شده] جزء دوم ار بحش ششم زمانها وحالاتی که تأكيد شده براى دعا در آنها برای مولای غایب مان از دیدگان وخواستن تعجیل در فرجشان از خالق شب وروز با آیات وروایاتی که در این مورد شاهد است به دلیل عقل و سند آورده شده الجزء الثانى- الباب السادس «من كتاب مكيال المكارم» في ذكر الأوقات و الحالات الّتي يتأكّد فيها الدعاء لمولانا الغائب عن الأبصار و مسألة تعجيل فرجه من خالق الليل و النهار، و ما يشهد لذلك من الآيات و الأخبار و دليل العقل و الإعتبار:
- بعد از هر نماز واجب-
- شاهد بر اين معنى اينكه: در تعدادى از دعاهاى روايت شده از امامان معصوم عليه السلاماين امر آمده است، از جمله:- در اصول كافى مرسلا از حضرت ابو جعفر ثانى (امام جواد عليه السلام) روايت است كه فرمود: هرگاه از نماز واجبى فراغت يافتى بگو فمنها: بعد كلّ فريضة، و يشهد لذلك ذكر الدعاء لذلك الأمر في أدعية عديدة مأثورة عن الأئمّة الطاهرين:1042- منها: ما روي في اصول الكافي مرسلا عن أبي جعفر الثاني عليه السلام، قال: إذا انصرفت من صلاة مكتوبة، فقل:: «رضيت باللّه ربّا و بمحمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نبيّا، و بالإسلام دينا، و بالقرآن كتابا، و بفلان و فلان أئمّة. بگو: خشنودم به خدا كه پروردگار باشد و به محمد كه پيغمبر باشد و به اسلام كه دينم باشد و به قرآن كه كتاب مذهبم باشد و به فلان و فلان كه امامم باشند (نام ائمه را برد)، بار خدايا ولى تو فلان (نام امام زمان را برد)
- اللّهمّ وليّك فلان فاحفظه من بين يديه و من خلفه، و عن يمينه و عن شماله، و من فوقه و من تحته، وامدد له فى عمره و اجعله القائم بأمرك و المنتظر (و المنتصر) لدينك و أره ما يحبّ و تقرّ به عينه في نفسه و ذرّيّته و في أهله و ماله، و في شيعته و في عدوّه، و أرهم منه ما يحذرون، و أره فيهم ما يحبّ و تقرّ به عينه، واشف صدورنا و صدور قوم مؤمنين». او را نگهدار از برابرش و دنبال سرش و از سمت راست و از سمت چپش و از بالاى سر و زير پايش و عمرش را دراز دار و او را به امر خود بگمار و يارىكننده دينت دار و به او بنما آنچه را دوست دارد و آنچه مايه روشنى چشم او است در باره خودش و نژادش و در باره خاندانش و مالش و در باره شيعيانش و در باره دشمنانش و بنما بدانها از وى آنچه را كه در حذر شوند و بنما به او در باره آنان آنچه دوست دارد و مايه چشم روشنى او است و شفابخش سينههاى ما و سينههاى مردم با ايمان را.
- همين حديث را شيخ صدوق در كتاب «من لا يحضره الفقيه» از آن حضرت بهطور مرسل چنين روايت كرده كه فرمود: هرگاه از نماز واجبى فراغت يافتى پس بگو 1043- و رواه الشيخ الصدوق في الفقيه: عنه عليه السلاممرسلا و هذا لفظه:و قال عليه السلام: إذا انصرفت من صلاة مكتوبة فقل: «رضيت باللّه ربّا و بالإسلام دينا، و بالقرآن كتابا، و بمحمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نبيّا، و بعليّ وليّا، و الحسن و الحسين و عليّ بن الحسين و محمّد بن عليّ و جعفر بن محمّد و موسى بن جعفر و عليّ بن موسى و محمّد بن عليّ و عليّ بن محمّد و الحسن بن عليّ و الحجّة بن الحسن عليهم السّلام أئمّة. [خلاصه ترجمه دعا چنين است] خداوند را به پروردگارى پذيرفتم و اسلام را به عنوان دين و قرآن را كتاب آسمانى و محمّد صلّى اللّه عليه و اله را پيغمبر و على را ولىّ خود و حسن و حسين و على بن الحسين و محمد بن على و جعفر بن محمد و موسى بن جعفر و على بن موسى و محمد بن على و على بن محمد و حسن بن على و حجة بن الحسن- عليهم السّلام- را به امامت پذيرفتم.
- اللّهمّ وليّك الحجّة فاحفظه من بين يديه و من خلفه، و عن يمينه و عن شماله، و من فوقه و من تحته، و امدد له في عمره، و اجعله القائم بأمرك و المنتصر لدينك، و أره ما يحبّ و تقرّ به عينه في نفسه و ذرّيّته و في أهله و ماله و في شيعته پروردگارا! ولىّ تو حضرت حجّت است، پس او را از پيش روى و پشت سر و از سمت راست و چپ، و از بالا و پايين حفظ كن، و عمرش را امتداد بخش، و او را قائم به امر خويش قرار ده كه براى دينت يارى طلبد، و آنچه دوست مىدارد و ديدهاش به آن روشن گردد، نسبت به خودش و خاندانش و نوادگانش و دارايىاش و پيروانش،
- و في عدوّه، و أرهم منه ما يحذرون و أره فيهم ما يحبّ و تقرّ به عينه، واشف صدورنا و صدور قوم مؤمنين»و نسبت به دشمنش به او بنمايان و دشمنانش را به آنچه هراس دارند [از نابودىشان به دست او] دچار گردان، و بدين وسيله درد سينههاى مؤمنين را شفا ببخشاى.
- مىگويم: فلان و فلان كه در روايت كافى آمده كنايه از امامان گذشته عليهم السّلام است و منظور از «اللّهمّ وليّك فلان» كنايه از مولاى ما صاحب الزمان عليه السلاممىباشد كه شيخ صدوق رحمه اللّه نامهاى شريف آنها را با صراحت آورده، و اين حديث دلالت مىكند بر اينكه دعا براى تعجيل فرج بعد ازهر نماز واجب، مؤكّد است. و قد صرّح الصدوق (ره) بأسمائهم الشريفة في روايته، و هذا الحديث يدلّ على تأكّد الدعاء لفرج مولانا الحجّة، بعد كلّ صلاة مكتوبة
- شاهد ديگر بر اين امر روايتى است كه در بحار به نقل از كتاب «الاختيار سيد ابن الباقى» از امام صادق عليه السلام آمده كه فرمود: هركس بعد ازهر نماز فريضه، اين دعا را بخواند، امام (م ح م د) بن الحسن- عليه و على آبائه السلام- را در بيدارى يا خواب خواهد ديد:.1044- و يشهد لذلك أيضا: ما روي في البحار، نقلا من كتاب الإختيار للسيّد بن الباقي: عن الصادق عليه السلامأنّه قال: من قرأ بعد كلّ فريضة هذا الدعاء فإنّه يرى الإمام «م ح م د» بن الحسن، عليه و على آبائه السلام، في اليقظة أو في المنام:
- «بسم اللّه الرّحمن الرّحيم اللّهمّ بلّغ مولانا صاحب الزّمان أينما كان و حيثما كان من مشارق الأرض و مغاربها، سهلها و جبلها عنّي و عن والديّ و عن ولدي و إخواني التّحيّة و السّلام عدد خلق اللّه و زنة عرش اللّه، و ما أحصاه كتابه و أحاط به علمه. بار خدايا! به مولاى ما صاحب الزمان، هر كجا كه هست و به هر سوى رو مىكند از مشارق و مغارب زمين، هموارها و ناهموارهاى آن، از طرف من و والدينم و فرزندانم و برادرانم تحيّت و سلام برسان، به تعداد خلق خدا و به وزن عرش الهى و آنچه كتابش شمارش نموده، و علمش به آن احاطه كرده است،
- اللّهمّ إنّي أجدّد له في صبيحة هذا اليوم و ما عشت فيه من أيّام حياتي عهدا و عقدا و بيعة له في عنقي لا أحول عنها و لا أزول أبدا، پروردگارا! من در صبح اين روز و تا زنده هستم در همه روزهاى زندگانىام پيمان و عقد و بيعتى از براى او در گردنم تجديد و تازه مىكنم كه نه از آن روى گردانم و نه هيچگاه آنها را بشكنم،
- اللّهمّ اجعلني من أنصاره و الذّابّين عنه و الممتثلين لأوامره و نواهيه فى أيّامه و المستشهدين بين يديه. پروردگارا! مرا از ياران و مدافعان از حريمش، و فرمانبرداران اوامر و نواهى آن بزرگوار در ايام حكومتش و شهيد شدگان در پيشگاهش قرار ده.
- اللّهمّ إن حال بيني و بينه الموت الّذي جعلته على عبادك حتما مقضيّا فأخرجني من قبري مؤتزرا كفني شاهرا سيفي مجرّدا قناتي ملبّيا دعوة الدّاعي في الحاضر و البادي. بار إلها! اگر ميانه من و او با مرگ كه بر بندگانت امر قطعى و حتمى تقدير فرمودهاى، جدايى افتاد پس [هنگام ظهورش] مرا از قبر بيرون آور درحالىكه كفنم را به كمر بسته و شمشيرم را كشيده و نيزهام را برهنه نموده باشم، دعوت آن دعوتكننده حق را در شهر و بيابان لبيك گويم.
- اللّهمّ أرني الطّلعة الرّشيدة و الغرّة الحميدة، و اكحل بصري بنظرة منّي إليه، و عجّل فرجه و سهّل مخرجه. اللّهمّ اشدد أزره و قوّ ظهره و طوّل عمره و اعمر پروردگارا! آن رخسار زيباى رشيد و [صاحب] جبين ستوده را نشانم ده، و ديدهام را با سرمه نگاهى به او روشنايى بخش، و فرجش را تعجيل و برنامه قيامش را آسان فرماى.
- اللّهمّ به بلادك و أحي به عبادك فإنّك قلت و قولك الحقّ، ظهر الفساد في البرّ و البحر بما كسبت أيدي النّاس، فأظهر پروردگارا! به او نيرو عطا كن و پشتش را محكم ساز و عمرش را طولانى نماى و به وجود او سرزمينهايت را آباد گردان و بندگانت را حيات ده كه تو فرمودهاى و قول تو حق است: فساد در خشكى و دريا بر اثر كردارهاى مردم آشكار شد
- اللّهمّ لنا وليّك و ابن بنت نبيّك المسمّى باسم رسولك صلّى اللّه عليه و آله حتّى لا يظفر بشيء من الباطل إلّا مزّقه و يحقّ اللّه الحقّ بكلماته و يحقّقه. اللّهمّ اكشف هذه الغمّة عن هذه الأمّة بظهوره إنّهم يرونه بعيدا و نريه قريبا، و صلّى اللّه على محمّد و آله» پس اى پروردگار! آشكار كن ولىّ خودت و فرزند دختر پيامبرت را كه همنام او است تا از باطل چيزى باقى نگذارد، و خداوند حق را با كلمات خويش اثبات و محقّق دارد. بار الها! اين غم بزرگ [غيبت] را با ظهور او از اين امت برطرف ساز، كه آنها (مخالفين) ظهورش را دور مىپندارند و ما آن را نزديك مىبينيم و درود خداوند بر محمد و آل او باد.
- (1). در بعضى نسخهها (تحبّ) به صيغه مخاطب آمده و خطاب به خداوند است. و (تقرّ) احتمال دارد به فتح تاء و قاف باشد فاعل براى آن حضرت، و به احتمال ديگر به ضم تاء و كسر قاف به صيغة خطاب به خداوند و فاعل آن ضميرى مستتر در آن باشد. و احتمال سوم آن است كه به ضم تاء و فتح قاف به صيغه مجهول باشد. (مؤلف) مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم ( عليه السلام)، ج2،
- ص: 17اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم